گروه فلسفه ، tavacoly@yahoo.com
چکیده: (8901 مشاهده)
در چند دههی اخیر اتانازی یا مرگ ترحمی یکی از مسائل بسیار مهم در حیطهی اخلاق پزشکی بوده است. در برخی از کشورها قتل بیمار لاعلاج با رضایت وی به رسمیت شناخته شده است اما در اکثر کشورهای جهان چنین کاری از نظر اخلاقی قابل نکوهش است و مرتکب آن را به لحاظ حقوقی مجرم میدانند. خیلی از متفکران حوزهی اخلاق با این امر مخالفند و معتقدند باید اتانازی را به رسمیت شناخت. آنان به دفاع از دیدگاه خویش دلایل گوناگونی عرضه میدارند. یکی از دلایل آنها این است که بین فعل و ترک هیچ تفاوتی نیست و چون تقریبا در همهی کشورهای جهان پزشکی را که بهخاطر اصرار بیمار لاعلاج و رضایت بستگان وی، صرفاً از ادامهی درمان چشمپوشی کرده و با اینکار باعث مرگ بیمار شده، مجرم تلقی نمیکنند باید با پزشکی هم که در این فرایند دخالت فعال داشته (البته با رضایت مریض) به همین سان برخورد شود. آنان میگویند به لحاظ اخلاقی بین قتل منفعل با قتل فعال هیچ تفاوتی نیست و اگر یکی مجاز است باید دیگری هم مجاز باشد. یکی از جنجال برانگیزترین این متفکران در این بحث James Rachels است که با طرح تئوری تساوی و دفاع از آن با استناد به مثالهای موازی و توازن دلایل میکوشد تا نشان دهد که در صورت تساوی سایر شرایط مثل نتایج عمل و نیت فاعل بین فعل و ترک تفاوتی وجود ندارد. کسانی دلایل وی را نقد کردهاند. در این مقاله دلایل او و نقدهای مطرح شده مورد بحث و ارزیابی قرار میگیرد و در پایان که بخش کلیدی مقاله است سعی خواهد شد به استدلال وی به نحوی قانعکنندهتر از دیگران پاسخ داده شود. ما اینکار را با اشاره به انواع عواملی که در ارزیابی یک وضعیت مؤثر است انجام خواهیم داد و نشان داده خواهد شد که بین فعل و ترک همواره تفاوت وجود دارد، گو اینکه این تفاوت در برخی از وضعیتها بهخاطر پر رنگ شدن سایر فاکتورها چندان به چشم نیاید.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
پذیرش: 1392/3/28 | انتشار: 1392/8/6