۱)تفهیم واقعیتهای پزشکی شامل تشخیص، سیر بیماری و درمانهای در دسترس
2) تعیین نقش توارث در ایجاد بیماری و تعیین احتمال بروز مجدد آن
۳) فهم راههای مختلف برخورد با احتمال بروز بیماری
۴) اخذ تصمیم مناسب با در نظر گرفتن احتمال بروز بیماری، ارزشها و معیارهای اخلاقی خانواده
۵) کمک به تطابق با مسأله در اعضای خانوادهی درگیر بیماری یا تحت خطر
مشاور ژنتیک باید با حفظ بیطرفی و غیر جهتدار بودن به توصیف دقیق و ساده فهم سناریوهای محتمل بپردازد. با توجه به این تعریف میتوان درک کرد که مشاور ژنتیک باید با حفظ بیطرفی و غیر جهتدار بودن به توصیف دقیق و سادهی فهم سناریوهای محتمل بپردازد. بهعنوان مثال تصوری رایج در میان زوجها در خصوص موارد پر خطر بروز بیماریهای ژنتیک آن است که: میتوان بچهدار شد و پیش از تولد در صورت بیمار بودن فرزند آن را سقط کرد. تصوری که به افزایش موارد سقط درمانی و گاه سقط غیرقانونی و عموماً غیربهداشتی میانجامد. این در حالی است که با توجه به بندهای یک و سه تعریف، مشاور باید با ارائهی دادههای آماری و ذکر موارد گذشته برای زوج شرح دهد که برای سقط درمانی محدودیتهای قانونی از جنبهی ماه حاملگی و نوع بیماری جنین یا مادر وجود دارد. از طرف دیگر سقط درمانی میتواند منجر به بروز فشارهای روانی شدیدی برای زوجین شود و حتی احتمال حاملگی طبیعی نوبت بعد را کاهش دهد. علاوه بر این، در جوامعی که آموزههای سنتی از آموزشهای عمومی قویتر بوده و خانوادههای بزرگ مهمترین هستههای اجتماعی به حساب میآیند، ارتباط با زوجین در یک جلسه نمیتواند به اندازهی کافی مؤثر باشد. در این جوامع مشاوران ژنتیک باید با برگزاری جلساتی با بستگان دورتر زوجین و کسانی که عرفاً بر تصمیم زوجین اثر گذارند، به فرایند پذیرش مشکل در خانواده کمک نمایند. همچنین معرفی انجمنهای حمایتی بیمارانی که خطر بروز آن بیماری در فرزندان زوجین وجود دارد در افزایش آگاهی آنان مؤثر است. بهعنوان مثال زوجینی که بیماری فنیل کتونوری را بیماری بسیار خطرناکی میدانستند درک میکنند که با اتخاذ رژیم غذایی خاص میتوان جلوی بروز بیماری را گرفت و زوجینی که هموفیلی را بیماری قابل تحملی میدانستند با مشاهدهی بیماران هموفیل و مشکلات آنان از واقعیت این بیماری مطلع میشوند. در خصوص نقش آموزشهای عمومی باید توجه داشت که آموزش در مورد سقط درمانی باید در دوران نوجوانی و اواسط دوران بلوغ آغاز شود. اطلاع از خطرات، مشکلات و آثار جانبی اجتنابناپذیر عمل تهاجمی سقط جنین میتواند بسیاری از نوجوانان را متقاعد سازد که حتی الامکان از انجام آن پرهیز نمایند و این طرز فکر در این سنین به خوبی درونی میشود.
بهطور کل سقط درمانی یکی از جنجالیترین مباحث اخلاق پزشکی در سراسر جهان است. بحثی که در هر جامعه با شرایط اجتماعی و فرهنگی آن جامعه در هم تنیده است. بیشک کاهش موارد سقط درمانی با توجه به مخارج عمل و تبعاتی که برای زوجین دارد از اولویتهای نظامهای سلامت است. ژنتیک پزشکی بهطور سریع در حال پیشرفت است و امید است که در آیندهی نه چندان دور بسیاری از اختلالات ژنتیکی قابل پیشگیری باشند. بنابراین، آموزش کافی در این زمینه به زوجین لازم بهنظر میرسد. بیشتر مشکلات مشاوران در تخمین خطرات یک بیماری است و تمایل آنها عموماً به بزرگ نشان دادن خطر است که گاه منجر به افزایش میزان سقط درمانی و حتی در مواردی سقطهای غیر قانونی میشود. مشاوران ژنتیک برای بیماران تصمیم نمیگیرند و انتخاب راهی را به آنها دستور نمیدهند. این بدان معنی است که مشاورهی ژنتیک یک مشاورهی غیرمستقیم است. اما مصاحبهی نگارندگان با مشاوران نشان میدهد که اکثر پزشکان مشاور، دستوری را بهطور مستقیم به بیماران میدهند که همان انجام سقط درمانی جنین است. این در حالی است که در صورت اطلاع زوجین از پیشرفتهای ژنتیک در زمینهی درمان بیماریها ممکن است تصمیم به عدم سقط بگیرند. به نظر میرسد استفاده از کسانی به جز متخصصان ژنتیک برای امر مشاوره با توجه به عدم اطلاع کافی از آیندهی درمانهای ژنتیک و نیز عادت تجویز به جای مشاوره منجر به افزیش بیرویهی موارد سقط درمانی خواهد شد که آسیبهای اجتماعی زیادی را به همراه خواهد داشت.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |