از آنجا که وظیفهی پدر و مادر در ایجاد محیط امن برای پرورش فرزند یک اصل اخلاقی است، توجه به سلامت جسمی، روانی، توان اقتصادی زوجین و استحکام نهاد خانواده را میتوان از لوازم آن بهحساب آورد. بر این اساس، ضروری است برای جلوگیری از مشکلات احتمالی آتی و برقراری تناسب میان خواست زوجین متقاضی درمان و مصلحت نوزاد بهدنیا آمده، حدود استفاده از این روشها با دقت بیشتری بررسی شود. در این مقاله، تلاش میشود اهم محدودیتهای اخلاقی در ارائهی خدمات ناباروری به متقاضیان درمان ناباروری با یا بدون مداخلهی شخص ثالث برشمرده شود. زوجینی که دارای حدی از سلامت جسمی نیستند که توان پرورش کودک را داشته باشند، اخلاقاً نمیتوانند خدمات درمان ناباروری را دریافت کنند. بیماریهای ناتوانکنندهی جسمی و معلولیتهای شدید مانند «اسکلروز مولتیپل» و «بدخیمیها با بقای کوتاهمدت بیمار» را میتوان در این دسته گنجاند.
علاوه بر این، سن والدین، بهخصوص مادر، از مسائل حائز اهمیت در ارائهی خدمات درمان ناباروری است. سازمان بهداشت جهانی حداکثر سن مادران را برای فرزنددار شدن 49 سالگی توصیه کردهاست. بر این اساس، میتوان ادعا کرد پدر و مادری که در آستانهی میانسالی در اندیشهی فرزنددار شدن هستند، احتمالاً توان کافی برای ایفای نقش پدر و مادری را ندارند. این خود دلالتی اخلاقی بر محدودیت ارائهی خدمات به برخی متقاضیان درمان دارد.
اختلالات عمدهی روانی و وابستگی زوجین به مواد از دیگر محدودیتهای مهم برای متقاضیان فرزند است. اگر در ارزیابیهای پیش از آغاز درمان، وجود یک اختلال عمدهی روانی از قبیل «اسکیزوفرنی»، «اسکیزوافکتیو» یا «اختلال هذیانی» در یکی از زوجین ثابت شود یا یکی از آنان مبتلا به اختلالات شخصیت همچون اختلال شخصیت مرزی یا ضد اجتماعی باشد (اینگونه افراد عمدتاً دچار وابستگی یا سوء مصرف مواد مخدر و محرک نیز هستند)، صلاحیت اخلاقی لازم را برای فرزنددار شدن از دست خواهند داد، هرچند خود این حق را برای خود قائل باشند که صاحب فرزند شوند. از لحاظ حقوقی، نمیتوان محجوران را از فرزندآوری منع کرد اما در موارد درمانی، توجه جدی به مصلحت طفل یا اطفال حاصل از درمان را نباید از نظر دور داشت.
افزون براین، استفاده از روشهای درمانی با مداخلهی شخص ثالث، درست بهدلیل دخالت شخص ثالث در روند درمان، میتواند ابهاماتی را در ایفای نقش پدری و مادری برای متقاضیان ایجاد کند. به همیندلیل، افزون بر مسائل پیشگفته محدودیتهای اخلاقی بیشتری را در این خصوص باید مدنظر قرار داد.
تولد و پرورش کودک در نهاد خانواده از محدودیتهای اخلاقی مهم در درمان ناباروری با مداخلهی شخص ثالث است. بیشک، زوجینی که رابطهی آنها متزلزل و در آستانهی فروپاشی است، شرایط اخلاقی مناسب برای پرورش فرزند حاصل از درمان خود را ندارند.
از دیگر لوازم مهم تقویت نهاد خانواده و ایجاد آرامش برای کودک رعایت اصل «محرمانگی» است. کودکی که از ابتدا با واهمهی شناخت پدر و مادر بیولوژیک خود زندگی کند، ممکن است هیچگاه نسبت به والدینی که او را پرورش دادهاند، اطمینان پیدا نکند. از این رو، رعایت محرمانگی یک حد اخلاقی مهم در درمان ناباروری است. علاوه بر این، از آنجا که استفاده از روش درمان با مداخلهی شخص ثالث تنها در مواقع ضروری توصیه میشود. میتوان با توجه به تعداد فرزندان موجود در خانواده، درمان متقاضیان دارای فرزند را محدود کرد چراکه بهنظر میرسد با وجود فرزندان در خانواده، نیاز به فرزنددار شدن به کمک روشهای درمانی پرهزینه، از میان میرود و میتوان امکانات موجود را در موارد فوریتر برای دیگر متقاضیان بهکار گرفت.
منع ارائهی خدمات درمان ناباروری به متقاضیان با اختلالات جنسیتی، اعم از دوجنسیتی حقیقی و دوجنسیتی کاذب نیز از دیگر مسائل حائز اهمیت در حوزهی سلامت جسمی متقاضیان این روشهاست، چرا که در این موارد، کودک بهدنیاآمده از یک خانوادهی متعارف برخوردار نخواهد بود، ضمن آنکه بسیاری از اختلالات جنسیتی، بهویژه اختلالات هویت جنسی، امکان زندگی متعارف را در جامعه از مبتلایان سلب یا دستکم محدودیت شدیدی بر آنان اعمال میکند که این محدودیت بهناچار بر کودک نیز تحمیل خواهد شد. بنابراین، با توجه به مسائل پیشگفته، هر کدام از موانع موجود میتواند بنا بر دلایل و مبانی اخلاقی یک محدودیت اخلاقی به شمار آید. توجه به این محدودیتها میتواند از مخاطرات احتمالی که ممکن است زندگی کودک را دچار مشکلاتی جدی کنند، جلوگیری کند. بر این اساس، لازم است محدودیتهای اخلاقی ذکر شده در بالا در مراکز درمانی رعایت شده و در صورت ضرورت، در تدوین کدهای اخلاقی و نیز مقررات ناظر بر درمان ناباوری مورد توجه قرار گیرد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |