۳۰ نتیجه برای جنین
کیارش آرامش،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
منظور از رازداری، مخفی ماندن هویت و مشخصات اهدا کننده گامت یا رویان از سایرین، از جمله از فرزند حاصل از آن گامت یا رویان، و نیز مخفی ماندن هویت و مشخصات دریافت کنندگان گامت یا رویان از فرد یا افراد اهدا کننده است. در این مقاله، پرسش از رازداری در قالب دو پرسش صورت بندی شده است: ۱- از دیدگاه اخلاقی آیا اطلاعات مربوط به هویت اهداکنندگان و دریافت کنندگان گامت و رویان باید توسط مراکزی ثبت و نگهداری شود تا درزمانی در آینده برای افرادی که صاحب حق دسترسی شناخته می شوند، آشکارسازی گردد؟ ۲- آیا دریافت کنندگان گامت یا رویان اهدایی از نظر اخلاقی موظفند که به فرزند حاصله اطلاع دهند که برای به دنیا آمدن آن فرزند از گامت یا رویان اهدایی استفاده شده است؟ در این مقاله، نگارنده به بررسی و احتجاج به سود این دو پاسخ به پرسش های فوق پرداخته است: در مورد پرسش اول، ثبت و نگهداری اطلاعات مربوط به هویت اهداکنندگان و دریافت کنندگان گامت و رویان در مراکزمربوطه و آشکار سازی آنها درزمانی مناسب برای فرزند(ان) حاصله از نظر اخلاقی درست و الزامی است. در این رابطه هم چنین به مانعی اشاره شده است که تا زمان برطرف نشدن آن، اجرای این باید اخلاقی را می توان به تعویق انداخت.در رابطه با پرسش دوم، مخفی داشتن هویت و مشخصات اهداکننده(های) گامت یا رویان از فرزند حاصل از آن، از نظر اخلاقی نادرست است و در نتیجه اخلاق حکم می کند که نسب زیست شناختی فرزند آتی، به شیوه و در زمانی مناسب برای او آشکارسازی شود. در این مقاله از سه دیدگاه برای بررسی مدعیات پیش گفته اقامه برهان شده است: نخست از دیدگاه فریضه گرا (Deontological) و سپس از دیدگاه فایده گرا (Utilitarianistic) و در نهایت از دیدگاه اصول گرا (Principalistic) .
علی پایا،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
درباره جنبه های نظری بحث کرامت انسانی و ابعاد گوناگون شبکه معنایی آن و به خصوص آنچه که به آموزه های اخلاقی در این زمینه مربوط می شود، نکات زیادی از سوی فلاسفه اخلاق و دست اندرکاران اخلاق پزشکی مطرح شده است. نگاهی به آثار انتشار یافته در این زمینه آشکار می سازد که بسیاری از نویسندگانی که در این قلمرو به اظهار نظر پرداخته اند به طور عمده از منظر متعارف استدلال های فلسفی متکی بر حقوق یا عدالت، استدلال های کلامی متکی بر آموزه های دینی، اخلاقیات متکی بر اصالت مصداق particularism ، یا پراگماتیسم بحث درباره مسأله حرمت و کرامت اشخاص را به پیش برده اند. در مقاله حاضر کوشش می شود با استفاده از دیدگاه های برخی از فیلسوفان تحلیلی معاصر از منظری تازه و غیر متعارف به مسأله توجه شود. استدلال اصلی مقاله بر مفهوم محوری "ارزش حیات" استوار است. همه کسانی که در خصوص تحقیقات در حوزه سلول های بنیادی و مسأله مجاز بودن یا عدم وجود جواز اخلاقی برای پژوهش در مورد رویان های اولیه موضعی اتخاذ می کنند، یا کسانی که در زمینه اخلاقی بودن یا نبودن سقط جنین اظهار نظر می کنند یا آنان که می کوشند برای مسأله دشوار نحوه تخصیص منابع محدود درمانی راه حل مناسبی پیشنهاد کنند، دست کم به نحو شهودی باور دارند که حیات یک ارگانیزم انسانی، در هر شکلی، دارای ارزش ذاتی است، ولو آنکه این ارگانیزم در حالت کاملا تحول نیافته و در مرحله تخمک تازه لقاح یافته یا رویانی باشد که آماده جای گذاری در رحم است، یا جنینی که سیستم مغز و اعصابش شکل گرفته، یا انسان بالغی که در حیات اجتماعی خود دچار سقوط اخلاقی شده است. این اندیشه که برخی چیزها یا رویداد ها به خودی خود ارزشمندهستند- یعنی ما به آن ها برای خودشان احترام می گذاریم نه از این بابت که به علائق یا منافع ما خدمت می کنند- بخشی آشنا از تجربه های ماست. چنین باوری به تدریج از طریق تجربه های مستمر ما در زیست- محیط برای ما حالت "شهودی" پیدا کرده است. حال اگر با نظر ثانوی و از روی رویت در این باور شهودی دقیق شویم به جنبه های تازه ای از معانی پنهان آن پی می بریم. به عنوان نمونه به این نکته توجه می کنیم که از باورِ"ارزش داشتن حیات انسانی به نحو ذاتی" نمی توان چنین نتیجه گرفت که باید تا آن جا که ممکن است حیات انسانی را تکثیر کرد. درست به عکس، شهود دیگری از مجموعه شهود های ما، به ما می گوید که دست کم در برخی از نقاط جهان بهتر است شمار کم تری افراد زندگی کنند نه شمار بیش تری. به این ترتیب این پرسش مطرح می شود که اگر ارزش ذاتی داشتن حیات انسانی لزوما به معنی مستحسن بودن تکثیر آن نیست در این صورت چگونه ممکن است که این نکته واجد ارزش و اهمیت ذاتی باشد که حیات آدمی، همین که ظاهر شد، ادامه پیدا کند؟ مقاله می کوشد با تکیه بر ابزار فلسفه تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان میان دو مفهوم به ظاهر متعارض "ارزش ذاتی حیات" و "اخلاقی بودن قربانی کردن حیات تحت شرایط خاص" آشتی برقرار کرد.
حسین اترک،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده
در رابطه با سقط جنین سه دیدگاه وجود دارد:
موافقان آزادی سقط که عمدتاً به اولویت حقوق زن مانند حق تصمیمگیری برای تولید مثل، حق کنترل بر بدن خویش، اصل خود- تعیینی زن و عدم تشخص اخلاقی جنین اشاره میکنند؛
مخالفان آزادی سقط که به تشخص اخلاقی، انسانیت و حق حیات جنین توسل میجویند؛
میانهروها که جواز سقط را منوط به اموری چون عدم سلامت و نقص جنین، تأثیر بارداری زن بر سلامت خویش و خانواده و میزان مسؤولیت زن در بارداری منوط میکنند. دو مسأله محل نزاع است: اول، آیا جنین انسان است و از چه زمانی یک شخص اخلاقی دارای حقوق انسانی مانند حق حیات میشود. دوم، در تعارض حقوق زن و جنین، کدامیک اولویت و تقدم دارد؟ مخالفان سقط، جنین را از زمانهای اولیه رشد دارای تشخص و حقوق اخلاقی میدانند و تشخص اخلاقی را بر اساس رشد بیولوژیکی تفسیر میکنند. موافقان سقط، زمان تشخص را به مراحل متاخر تکامل جنین و حتی بعد از تولد موکول میکنند و رشد عقلی و روانی جنین را ملاک تشخص قرار میدهند. برخی نیز بر فرض انسانیت جنین حقوق مادر را مقدم بر حقوق جنین میپندارند. بهنظر نگارنده، مسألهی اصلی در سقط جنین حق حیات داشتن جنین و تعیین زمان انسان شدن آن است. حق حیات دائر مدار حیات است. جنین از زمانی که اعضای اصلی و رئیسه بدن کامل میشوند، یک انسان است و حق حیات دارد و سقط آن جایز نیست مگر برای حفظ جان مادر. قبل از این زمان، سقط مطلقاً جایز است چون جنین انسان نیست.
فاطمه واثق رحیمپرور، فاطمه نوغانی، عباس مهران،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۸ )
چکیده
بهنظر میرسد پاسخگویی ماماها به سؤالات شرعی سادهی مطروحه از طرف زنانی که مقید به اجرای فرامین مذهبی هستند، میتواند در سلامت روان آنها نقش مفیدی داشته باشد. هدف از این مطالعه تعیین میزان آگاهی مربیان مامایی کشور در مورد مسائل شرعی مربوط به سقط جنین و نظر آنان نسبت به ضرورت آموزش این مسائل به مربیان و دانشجویان مامایی است.
در این مطالعه توصیفی و مقطعی، برای کلیهی مربیان مامایی هیأت علمی یا غیر هیأت علمی اعم از استخدام رسمی، قراردادی یا طرحی دانشگاههای علوم پزشکی دولتی کشور (۲۷۰ نفر) پرسشنامه از طریق پست ارسال گردید. ۱۳۶ نفر از این مربیان به سؤالات پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
بیشترین درصد مربیان مامایی شرکت کننده در این پژوهش، دارای آگاهی متوسط (۶-۴ امتیاز از ۹ امتیاز) در مورد مسائل شرعی مربوط به سقط جنین بودند. اکثریت این مربیان، نسبت به عبارات مربوط به ضرورت آموزش مسائل شرعی سقط جنین نظر کاملاً موافق یا موافق داشتند و اظهار داشتند که آموزش این مسائل در حرفهی مامایی در حد زیادی اهمیت دارد. بیشترین درصد این مربیان، روش کارگاهی را جهت آموزش مسائل شرعی سقط جنین به خود و ایجاد واحد درسی مجزا را برای آموزش این مسائل به دانشجویان مامایی مناسب دانستند و اظهار داشتند که برای تدریس مسائل شرعی سقط جنین، مربیان مامایی که دورهی آموزشی این مسائل را گذراندهاند مناسبتر هستند.
باتوجه به میزان آگاهی نامطلوب مربیان مامایی در مورد مسائل شرعی سقط جنین و نگرش مثبت آنها نسبت به آموزش این مسائل، طبق نظر این مربیان میتوان با استفاده از روش کارگاهی به مربیان مامایی علاقهمند و داوطلب، آموزش لازم را در مورد مسائل شرعی سقط جنین ارائه نمود و سپس با ایجاد یک واحد مجزا برای دانشجویان مامایی، از این مربیان آموزش دیده جهت آموزش به دانشجویان مامایی استفاده کرد.
کیارش آرامش،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
این همانی، جایگاه اخلاقی و شخصانیت موضوعاتیاند که تأثیر فراوانی بر داوریهای اخلاقی در مورد موضوعات مرتبط با آغاز و پایان زندگی انسانی دارند. موجود انسانی که در نتیجهی لقاح حاصل میشود بعد از دو هفته به فرد انسانی و - از دیدگاه غالب اسلامی - بعد از حدود چهار ماه به شخص انسانی تبدیل و واجد جایگاه اخلاقی میشود. زمان تبدیل موجود انسانی به شخص انسانی نزد سایر مکاتب و ادیان متفاوت است. داوریهای اخلاقی در مورد روشهای کمک باروری، پژوهش بر روی رویان و سقط جنین باید با توجه به مراحل فوق به انجام برسند. همچنین اصلیترین شاخص این همانی انسان سامانهی عصبی مرکزی اوست و از همین رو مرگ مغزی را میتوان از دیدگاه معرفتشناختی شاخص خوبی برای تعیین مرگ بهشمار آورد.
لیلا علیزاده، سید طه مرقاتی، رضا عمانی سامانی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
ناباروری بهعنوان بحرانی در دورهی زندگی شناخته شده است که بالقوه تهدیدکنندهی ثبات فردی و روابط اجتماعی است. از ناباروری بهعنوان سومین عامل یا یکی از پنج عامل اول طلاق نام برده شده است. حدود یک چهارم زوجها در ایران ناباروری اولیه را تجربه میکنند. در برخی موارد یکی از زوجین یا هردو توانایی ایجاد گامت (سلول جنسی) را ندارد، لذا تنها راه حل درمانی برای این دسته از زوجین استفاده از روش اهدای گامت (اسپرم یا تخمک) یا اهدای جنین است و در صورت وجود مشکلات آناتومیک رحم نیاز به استفاده از رحم اجارهای بهوجود میآید. در برخی موارد نادر نیاز به ترکیبی از دو یا چند نوع اهدا وجود دارد که این امور علاوه بر مشکلات ناشی از حکم تکلیفی از نظر احکام وضعی نیز میتواند ایجاد مشکل نماید و حقوق والد- فرزندی را مورد شک و شبهه و سؤال قرار دهد. در این مقاله با استفاده از منابع فقهی و حقوقی به حقوق والد - فرزندی مانند نسب، حضانت، ولایت، نفقه و محرمیت در مورد انواع اهدا، رحم اجارهای و علیالخصوص اهدای ترکیبی پرداخته شده است. بهنظر میرسد که بهجز ترکیب اهدای جنین و رحم اجارهای که همانند سرپرستی و فرزندخواندگی است، در بقیهی موارد اهدای ترکیبی میتوان حقوق والد فرزندی را همانند اهدای ساده در نظر گرفت.
محمد جواد موحدی، مژگان گلزار اصفهانی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
از آنجا که سقط جنین یک مسألهی اخلاقی بسیار جدی است و عمدتاً، بحث راجع به آن شامل بحثهای سیاسی و حقوقی میشود، برآنیم تا پرسشهای جدیتر و بنیادیتری را که اکثراً پرسشهای اخلاقی هستند مورد بررسی قرار دهیم؛ چرا که به آنها توجه چندانی نشده است؛ سپس، با استفاده از نظریهی وظیفهگرایی و نقد نظریهی مقابل آن، یعنی غایتگرایی، پاسخی مناسب و معقول به این پرسشها بدهیم. با استفاده از تفاسیر وظیفه-گرایانه و غایتگرایانه، میتوان به راهحل مناسبی برای مسائل اخلاق پزشکی، از جمله مسألهی سقطجنین دست یافت. اما اینکه بر اساس کدامیک از این تفاسیر باید عمل نمود و از میان راهحلهای پیشنهادی وظیفهگرایی و غایتگرایی، کدامیک برای مسألهی سقط جنین مناسبتر و معقولتر می-نماید، چیزی است که بستگی به موقعیت و شرایط خاصی دارد که پزشک یا پزشکان در آن قرار گرفتهاند. اما بهنظر میرسد که از میان این تفاسیر و راهحلها، نظریهی اثر دوگانه که اساساً نظریهای وظیفهگرایانه است، راهحل مناسب و معقولی باشد.
سید محمد اکرمی، امیر باستانی، زهرا اوسطی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
سقط درمانی به ختم حاملگی قبل از قابلیت حیات جنین، برای حفظ سلامت مادر یا به دلیل بیماریهای جنینی اطلاق میشود. قانونگذار ایرانی پس از طرح نظرات فقهی و حقوقی پیرامون جواز سقط جنین قبل از ولوج روح به علت بیماریهای خاص، سرانجام در سال ۱۳۸۴ سقط درمانی را قانونی شناخت.
جهت نقد و بررسی صدور مجوز سقط جنین در مقالهی حاضر، کتب و مقالات فارسی و انگلیسی مرتبط با استفاده از کلمات کلیدی سقط جنین، سقط درمانی و خطای پزشکی بررسی شدند.
در این مقاله پس از پرداختن به تعاریف مربوط به سقط جنین، سقط درمانی و جواز یا حرمت سقط جنین قبل از ولوج روح به موردی اشاره میشود که در یکی از مراکز پزشکی قانونی با وجود تشخیص غیر قطعی اختلال کروموزومی جنین در هفتهی شانزدهم بارداری مجوز سقط صادر شده است. ابعاد گوناگون این موضوع از حیث رخداد خطای پزشکی بررسی شده است.
سقط درمانی راهکاری است که قانونگذار برای پیشگیری از بروز مشکلات آتی برای مادر، جنین و یا اجتماع آن را مجاز شناخته است. از آنجا که قانون سقط درمانی و آییننامهی آن با در نظر گرفتن مبانی شرع مقدس و علوم روز پزشکی تهیه و تنظیم گردیده، ضروری است پزشکان و مقامات مجاز در صدور مجوز این عمل، اصول اخلاقی و حقوقی را با دقت ویژهای مراعات نمایند.
محمد راسخ، مژگان خورشیدی، فائزه عامری،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
باروری پس از مرگ همگام با رواج و گسترش روشهای مصنوعی باروری به میان آمده است. در این روش افراد نسبت به انجماد گامت یا جنین خود برای باروری پس از مرگ اقدام میکنند. این روش موجد پرسشهای اخلاقی و حقوقی متعدد است. در این راستا، آنچه اهمیت دارد حفظ کرامت ذاتی انسان و رعایت حقوق و منافع کودک است. بر این مبنا، در اخلاق، موضوع خودآیینی، رضایت و منافع کودک را همراه با آراء موافق و مخالف مطرح کرده و استدلال نمودهایم که هرگونه اقدام نسبت به گامت، پس از فوت، باید با ملاحظهی خودآیینی متوفی و رضایت صریح یا ضمنی وی به استفاده از گامت پس از فوت محقق گردد. در ادامهی مباحث، به وجوه حقوقی پرداختهایم: مالکیت فرد بر گامت، نَسب کودک متولد به این روش و اِرث این نوع کودکان. بهنظر میرسد سلطهی غیرمالی بر اجزا، بافتها و سلولهای بدن، نسب اعتباری و توارث مشروط از جمله پاسخهای قابل دفاع در این ارتباط باشند. بیگمان، نظام حقوقی نمیتواند بدون توجه به پیشرفت و نوآوریهای صورت گرفته در عرصهی درمان ناباروری و دور از اقتضائات زمانه به این پرسشها پاسخ گوید. لازمهی چنین امری اتخاذ رویکردهای نوین، بر مبنای اصول موجه اخلاقی و حقوقی است. افزون بر این، ما را به کاستیها و نواقص موجود در نظام حقوقی رهنمون خواهد شد.
محمد علی کریم زاده،
دوره ۵، شماره ۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
روشهای نوین باروری در طی چند دههی گذشته مسائل و ابهامات جدیدی را در زمینهی علوم پزشکی ایجاد کرده است. همانطور که میدانیم جنین یا امبریو یک موجود بالقوه زنده است که اگر شرایط رشد مناسب را داشته باشد در عرض مدت کوتاهی تبدیل به یک انسان که اعظم مخلوقات است تبدیل میشود. حال این جنین چه حقوقی را دارد و آیا از نظر اخلاقی کار کردن با این جنینهای بالقوه زنده از اصول خاصی برخوردار است؟ در واقع، حمایت از این جنین به حق حیات و حق سلامت او بر میگردد و اینکه تا چه حد دانشمندان و محققان میتوانند در آن مداخله کنند. بهعبارتی دیگر، موضوع پژوهشهای جنینی اگر چه میتوانند نتایج مفیدی را برای آیندهی بشریت بهدنبال داشته باشند ولی تا چه حد این حق را رعایت میکند. در این بحث تلاش بر این است تا باورها، نگرش و رفتار حرفهای دانشمندان و پرسنلی که در زمینهی ناباروری و بیومدیکال فعالیت دارند و با جنین انسان در ارتباط هستند و همچنین نظرات مکاتب مختلف به بحث گذاشته شود. در واقع، ما بهدنبال حمایت از این دیدگاه هستیم که جنین بهعنوان یک بیمار نقش مهمی را در کلیهی خدمات درمان ناباروری وIVF و PGD یا تحقیقاتی که با استفاده از جنین انجام میشود دارد. در این بحث موضوع از منظر اخلاقی و حقوقی بررسی خواهد شد.
سیده زهرا نعمتی، رضا عمانی سامانی،
دوره ۵، شماره ۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
قانون سقط درمانی سال ۱۳۸۴ بهصورت ماده واحده تصویب شد. در متن ماده واحده آمده است: « سقط درمانی با تشخیص قطعی سه پزشک متخصص و تأیید پزشکی قانونی مبنی بر بیماری جنین که بهعلت عقبافتادگی یا ناقصالخلقه بودن موجب حرج مادر است یا بیماری مادر که با تهدید جانی مادر توأم باشد قبل از ولوج روح (چهارماه) با رضایت زن مجاز است و مجازات و مسؤولیتی متوجه پزشک مباشر نخواهد بود.»
قید ولوج روح و ممنوعیت سقط درمانی پس از این زمان این سؤال را پدید میآورد که اگر جان مادر در خطر قرار گیرد و جنین سنی بیش از ۱۲۰ روز داشته باشد آیا نمی توان مجوز سقط جنین صادر کرد؟ براساس گزارش سقط جنین که توسط سازمان بهداشت جهانی منتشر شده است هیچ کشوری وجود ندارد که در شرایط تهدید خطر جانی برای مادر، سقط را نپذیرد. در این مقاله ما لزوم قید ولوج روح را برای سقط درمانی، در شرایط خطر جانی برای مادر، به بحث گذاردهایم. بعد از چهارماهگی و حلول روح مطابق نظر همهی علما (آیات بهجت، صانعی، زنجانی، تبریزی، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی و موسوی اردبیلی) بهجز آیت الله تبریزی و موسوی اردبیلی، به هیچ وجه اسقاط جنین جایز نیست.
حضرات آیات تبریزی و موسوی اردبیلی قائلند که در صورت خطر جانی برای مادر، اسقاط جنین حتی بعد از دمیده شدن روح نیز بلا اشکال است. همینطور آیت الله خامنهای سقط جنین پس از چهارماهگی را در صورت خطر مرگ هر دوی مادر و جنین و با امکان نجات مادر، جایز می دانند. علت این اختلاف نظر را میتوان از فحوای کلام امام خمینی استنباط کرد که فرمودند: بعد از دمیدن روح در جنین، حفظ جان یکی بر دیگری ارجحیتی ندارد و اگر علم به تلف شدن هر دو باشد و تنها امکان حفظ یکی از آنهاست، مورد باید با قرعه مشخص شود. در شرایط سقط درمانی که جان مادر در خطر است، نه امکان حفظ هر دو موجود است و نه انتخابی در کار است، چون حیات جنین، متوقف بر بقای مادر است و اگر جنین را انتخاب کنیم نمیتوانیم جانش را حفظ کنیم. بنابراین، هرچند ترجیحی بین زندگی مادر و جنین نباشد، تنها امکان حفظ زندگی مادر هست و در چنین شرایطی حفظ جان مادر بهتر از مرگ هردو است. اگر جنین در موقعیتی باشد که بتواند پس از مرگ مادر زنده بماند و به اصطلاح قابلیت زندگی را داشته باشد (Variable) نیز، ختم بارداری زندگی را به هر دو میبخشد و منعی ندارد. لذا بهنظر میرسد که مطرح کردن ولوج روح و چهارماهگی در فرض وجود خطر جانی برای مادر، لزومی ندارد و اکثر قریب به اتفاق مکاتب و مذاهب دنیا در چنین شرایطی سقط را میپذیرند بدون اینکه سن جنین مطرح باشد.
محمدرضا رضا نیا معلم،
دوره ۵، شماره ۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
بررسی و تبیین صور مختلف حاکم بر استفاده از روش مادر جانشین در تولید فرزند و پاسخ به سؤالات اصلی و فرعی متعدد و ایجاد پشتوانهی نظری برای قراردادهایی از این دست از محورهای اصلی پژوهش در پژوهشگاه رویان و مراکز درمانی کشور است. آیا به لحاظ فقهی و حقوقی یک زن میتواند به نفع دیگری بارور شود و آیا انعقاد قرارداد بر آن و تعهد به حمل جنین و تسلیم نوزاد، در چارچوب قواعد عمومی قراردادها قابل توجیه، صحت و نفوذ است یا نه؟ و سؤالات متعدد دیگری. جمع آوری مطالب به سبک کتابخانهای و اسنادی و تدوین و توصیف متن، به شیوهی فقهی و حقوقی، یعنی توصیفی و تحلیلی با رعایت شیوهی مرسوم در فقه و شیوهی عقلی مرسوم در حقوق خواهد بود.
«باروری برای دیگری از روشهای جدید پزشکی برای فرزند دار شدن زوجین نابارور است، منظور از باروری برای دیگری اهم از «پذیرش اسپرم زوج یک خانوادهی متقاضی یا تخمک بارور «رویان » زوجین متقاضی یا دو بیگانه و پرورش و حمل آن در رحم و تسلیم نوزاد بهدنیا آمده به زوجین متقاضی است.». واژهی باروری صرف بارداری و حمل نیست بلکه شامل تولید و نشو و نمای فرزند در رحم مادر جانشین به نفع دیگری نیز میشود. «قرارداد باروری برای دیگری»، هر نوع توافق و ترتیبات حقوقی است که ناظر به استخدام استفاده از رحم جانشین در خصوص حمل جنین توسط زن صاحب رحم و تسلیم نوزاد به متقاضیان است. « اعتبار » قرار دادی مذکور هم در معنای مشروعیت ( جواز یا عدم جواز ) و حمل صحت یا فساد آن قراردادها منظور است؛ چنانکه در صورت معتبر بودن قراردادها نفوذ و لازم الاجرا بودن یا نبودن آنها نیز به نوعی در مفهوم اعتبار ملحوظ است. به هر حال، تجویز و تحریم که مقتضای اصلی این نوع قراردادها (تعهد مادر جانشین بر حمل کودک به نفع زوجین متقاضی و تسلیم طفل بهدنیا آمده به متعهد له) است، به جهاتی قابل دفاع است. استدلالهای مربوط قادر به اثبات ممنوعیت تمامی صور و مصادیق استفاده از رحم جانشین نیستند، همچنان که توان اثبات تجویز آنها را ندارند.
تجویز مطلق، نه شایسته است و نه قابل دفاع، ممنوعیت مطلق نیز چنین است. بنابراین، پیشنهاد این است که نظام حقوقی باید ظرفیت و انعطاف لازم را در خود ایجاد کند تا تحت شرایطی استفاده از رحم مادر جانشین مجاز شود، و گرنه ضایعات فراوانی برای خانوادههای محروم از فرزند و جامعه پیش رو است. اساساً پذیرش فرزندخواندگی نیز پاسخی به این راز پنهان و آشکار انسانها بوده است. بنا به فتاوی و استدلالهای فقهی و حقوقی مربوط به جواز و عدم جواز جانشینی برای باروری، این مکان برای قانونگذار جمهوری اسلامی ایران است که در این خصوص تصمیمگیری کند.
احمد شجاعی،
دوره ۵، شماره ۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
هر چند سرآغاز بحث اخلاق پزشکی به سالیان بسیار پیش از میلاد مسیح بر میشود ولی مایهی تأسف است که یک کریکولوم آموزشی اخلاق پزشکی که مورد قبول عموم در سطح جهان باشد وجود ندارد. در کشور ما نیز این نقیصه وجود دارد و از دانشگاهی به دانشگاهی دیگر برنامهی آموزش اخلاق پزشکی تفاوت میکند و حتی در گروه مدرسان اخلاق پزشکی نیز بسیار متنوع و مختلف است. این درحالی است که پزشکی یک حرفه است و آموزش و رعایت اخلاق پزشکی از عناصر جداییناپذیر آن است. اگر جامعهی پزشکی بهنحو مطلوب به اخلاق پزشکی مزین و عامل به آن باشد در آن صورت ما از سویی شاهد اعتماد روز افزون آحاد جامعه به پزشکان و از سوی دیگر شاهد حداقل موارد قصور پزشکی و شکایات از جامعهی پزشکی خواهیم بود. والا همچنان نظارهگر شرایط نامطلوب کنونی و افزایش بیاعتمادی بیشتر مردم، شکایات و نارضایتی آنان و نزول ارزش و جایگاه اجتماعی پزشکان خواهیم بود که این نه به نفع جامعه و نه به نفع مردم خواهد بود.. دبیر اسبق انجمن آموزش پزشکی اروپا میگوید: پزشکی به انتهای خود رسیده است اگر برای اعتلای اخلاق حرفهای چاره اندیشی نشود. رعایت حقوق انسانی، رعایت عدالت، خودمختاری فردی، راستگویی، رازداری، ارائهی مناسبترین خدمات درمانی و پیشگیری از عوارض از اصول اخلاق پزشکی است که پزشک باید آنها را تمام و کمال رعایت کند. امروزه، مسائل و موضوعات نوینی در حرفهی پزشکی بروز کرده است؛ مثل اتانازی، پیوند اعضا، همانندسازی، درمان در سطوح ژنی، اهدا اسپرم، پرورش جنین در رحم دیگران، سقط جنین قانونی و.. که هر کدام بحثهای اخلاقی خاص خود را میطلبد. یکی از این موارد، حق سقط جنین قانونی برای مادر است. ماده واحدهی سقط جنین: سقط درمانی با تشخیص قطعی سه پزشک متخصص و تأیید پزشکی قانونی، مبنی بر بیماری جنین که به علت عقب افتادگی یا ناقصالخلقه بودن موجب حرج مادر است یا بیماری مادر که با تهدید جانی مادر توام باشد قبل از ولوج روح با رضایت زن مجاز است و مجازات و مسؤولیتی متوجه پزشک مباشر نیست. بر اساس این ماده واحده و با توجه به اصول اخلاق پزشکی، برای مادر حقوقی مترتب میشود که عبارت است از تشخیص بیماریها و ناهنجاریهای جنین قبل از ولوج روح (تا پایان ۱۸ هفتگی حاملکی بر اساس LMP و تشخیص بیماریهای تهدیدکنندهی جان مادر در صورت ادامهی حاملگی قبل از ولوج روح در جنین در صورت مراجعهی مادر به پزشک. عدم تشخیص بهموقع ناهنجاریهای جنین و بیماریهای جنین و مادر امکان اقدام به سقط قانونی را از مادر سلب میکند که اولاً با اصل اخلاقی ارائهی خدمات تشخیصی و درمانی مطلوب و سودمند به بیمار در تعارض است و موجب رنج و عذاب جسمی و روانی برای مادر میشود و ثانیا در صورت شکایت بیمار، موضوع از جنبهی قصور پزشکی قابل پیگیری است. با عنایت به این اصل اخلاق پزشکی که پزشکان را ملزم به ارائهی خدمات تشخیصی درمانی مناسب و سودمند و پیشگیری از بروز صدمه و ضرر به بیمار میکند و با عنایت به اینکه در صورت عدم تشخیص بیماری و ناهنجاری جنین یا بیماری مادر پیش از ولوج روح، امکان اقدام به سقط قانونی از مادر سلب میشود، در این صورت پزشک مسؤولیت اخلاقی و قانونی خواهد داشت. آشنایی دقیق از قانون سقط جنین و آییننامهی اجرایی آن از نظر اخلاقی و قانونی برای پزشکان مفید و سودمند خواهد بود.
سمیه نقی زاده، مهدی ابراهیمپور میرزا رضایی، آزاد رحمانی، حسین رستمی، سهیلا دهقانی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
عدم آگاهی کادر درمانی از قوانین و مقررات سقط میتواند سلامت مادران را به خطر بیاندازد و مشکلاتی را برای جامعهی پزشکی ایجاد کند. هدف مطالعهی حاضر بررسی دانش و دیدگاه دانشجویان مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و دانشگاه علوم پزشکی تبریز در مورد سقط قانونی و غیرقانونی است. این مطالعه توصیفی – تحلیلی (مقطعی) در سال ۱۳۹۲ بر روی ۳۰۰ نفر از دانشجویان مامایی دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامهی چهارقسمتی بود. قسمت اول تا چهارم بهترتیب شامل مشخصات فردی- اجتماعی و آموزشی دانشجویان مامایی، بررسی دانش دانشجویان در مورد قوانین و مقررات سقط جنین در ایران، بررسی دیدگاه دانشجویان در مورد سقط جنین قانونی و غیرقانونی بود. در این مطالعه جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS ویرایش ۱۳ استفاده شد و ۰۵/۰ P≤معنیدار در نظر گرفته شد. ۷/۲۶ درصد از دانشجویان مامایی در مورد سقط جنین دانش خوب، ۷/۵۳ درصد دانش متوسط و ۷/۱۹ درصد دانش ضعیف داشتند. ۳/۸۹ درصد از دانشجویان نگرش مثبت و ۷/۱۰ درصد نگرش منفی نسبت به سقط جنین قانونی داشتند و ۳/۷۸ درصد از دانشجویان مخالف سقط غیرقانونی جنین بودند و تنها ۶۵ نفر (۷/۲۱ درصد) موافق سقط غیرقانونی بودند. نتایج آزمون T-test نشان داد که بین دانش دانشجویان در مورد سقط جنین (۷۶/۰P≤) ، دیدگاه دانشجویان در مورد سقط جنین قانونی (۴۴/۰P≤) و دیدگاه دانشجویان در مورد سقط جنین غیرقانونی (۰۸۱/۰P ≤) ارتباط آماری معنیداری وجود ندارد. دانش کم دانشجویان مامایی درخصوص قوانین سقط جنین، حتی در کمتر از ۲۰ درصد دانشجویان یک خطر محسوب میشود و میتواند احتمال مواجههی این دانشجویان با مشکلات قضایی را در آینده افزایش دهد. بنابراین، توصیه میشود با افزایش سطح دانش دانشجویان مامایی درخصوص موارد مجاز سقط درمانی و قوانین مربوط به آن و نیز مجازاتهای سقط جنین جنایی، از میزان بروز چنین مشکلات قضائی در آینده کاسته شود.
سمانه تیرگر، بنفشه کریمی، فرزانه زاهدی انارکی، نسرین حمیدی ابرقویی، باقر لاریجانی، سوده تیرگر، فاطمه میرزایی (لطفی آذر)،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از چالشهای حوزهی اخلاق پزشکی، سقط جنینهای ناقصالخلقه است که مبانی تصمیمگیری در مورد آن در اسلام و تفکر غربی تفاوتهای عمدهای دارد. یکی از دلایل آن، عدم اعتقاد به بقاء و تکامل روح انسانی پس از مرگ در دیدگاههای غیردینی است که عمدتاً به آزادی سقط جنین ناقص در جهان غرب منجر شدهاست؛ در حالیکه اسلام، و بالتبع فلاسفهی اسلامی، بهعلت اهمیتی که به روح و تکامل آن میدهند، تصمیمگیری در مورد سقط چنین جنینهایی را منوط به بررسی تمام ابعاد آنها- جسم و روح (نفس)- با دقت نظر بیشتر بر روح (نفس) میدانند. در چنین نگاهی، پیشفرضهای مهمی مطرح میشود؛ از جمله: علت بروز نقص در بعضی از جنینها چیست؟ آیا جنینی که در جسم نقص دارد، روح (نفس) ناقصی هم دارد؟ نوشتار حاضر، به روش کتابخانهای مروری- تحلیلی غیر سیستماتیک و با شیوهی گردآوری اطلاعات صورت گرفتهاست و فارغ از مسألهی ولوج روح و زمان پدیداری آن در جسم، نگاهی گذرا به تکامل نفس جنین در مراتب حیات (نباتی، حیوانی، انسانی)، بر اساس آرای صدرالمتألهین شیرازی و امامخمینی (ره) دارد و هدف از آن، نگرشی فلسفی بهعلل ایجاد نقص در خلقت و پاسخ به این سؤال مهم است که آیا نفس جنین ناقص نیز نقص دارد؟ نتیجهی این مطالعه نشان میدهد که بر اساس عقیدهی ملاصدرا، آفرینش (تکوینی) همهی موجودات، أحسن و در زیباترین صورت ممکن است. جنین ناقصالخلقه نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ بنابراین، جنین ناقصالخلقه، نفس کامل و زیبایی دارد. تنها ظهور نفس در جسم معیوب، ناقص است که میتواند دو علت داشته باشد؛ اول: بهدلیل اختیار سوء چنین موجودی در عوالم پیش از ماده، که یکی از جلوات این سوء اختیار میتواند نقص در جسم باشد. که البته تعیین این موارد، از اسرار آفرینش است و علم انسان را یارای کنکاش در آن نیست. دوم: مزاحمت ایجاد کردن ژن و محیط، علیرغم حسن اختیار موجود ناقص در عوالم پیش از ماده. بههر حال از آنجا که تصمیمگیری اخلاقی در مورد سقط جنینهایناقصالخلقه، از موارد مشکل در اخلاق پزشکی است، بهنظر میرسد مطالعات تکمیلی از منظر فلسفهی اسلامی بتوانند برخی از لایههای پنهان آن را نمودار کنند و بدین ترتیب برای ارائهی راهنمای اخلاقی بر پایهی فرهنگ اسلام در مورد سقط جنین ناقصالخلقه گام نخستین برداشته شود.
فرزانه زاهدی، سمانه تیرگر، نسرین حمیدی ابرقویی، رؤیا رشید پورایی، باقر لاریجانی،
دوره ۷، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
در دهههای اخیر با پیشرفت علم ژنتیک و فناوریهای پزشکی، امکان تشخیص و گاهی درمان بسیاری از ناهنجاریهای جنینی در مراحل اولیهی زندگی داخلرحمی فراهم شده است. این مسأله چالشهای اخلاقی زیادی را در مورد تداوم یا ختم حاملگی پیشروی والدین، پزشکان، اخلاقیون، فقها و دیگر متخصصان مربوطه قرار داده است. این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و با مرور غیر سیستماتیک منابع و مقالات علمی، در صدد بیان نکات اخلاقی مهمی است که ضرورت دارد پزشک در مشاوره با زنان باردار دارای جنین ناهنجار در نظر داشته باشد. همچنین، از آنجا که نگرش نسبت به جایگاه چنین جنینِی در نظام خلقت، برای تصمیمگیری اخلاقی در این خصوص بسیار تأثیرگذار است، سعی شده تا با بیان دیدگاه اسلام، نقطه نظراتی جدید مورد توجه و بحث قرار گیرند. بدیهی است ارائهی مشاورهی اخلاقی به والدین جنین دارای ناهنجاری با لحاظ بینش اسلامی موجب میشود که ایشان با آگاهی، دقت، آرامش بیشتر و دیدِ اخلاقیتری نسبت به سقط یا عدم سقط جنین خود تصمیم بگیرند. همچنین، امید است نتایج این تحقیق بتواند تصمیمگیری اخلاقی در این موارد را برای متخصصان علوم پزشکی و رشتههای مربوطه تسهیل کند و بدینترتیب، جهت برخورد صحیح با جنین دارای ناهنجاری راهگشا باشد. بیشک، تدوین راهنمای اخلاقی بر اساس الگوی اسلامی در این مورد، امری ضروری و با اهمیت است که برای پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود.
فرزانه زاهدی انارکی، باقر لاریجانی، بنفشه کریمی، سمانه تیرگر، کبری خزعلی، سوده تیرگر، نسرین حمیدی ابرقویی، فاطمه میرزایی (لطفی آذر) ،
دوره ۷، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مسألهی سقط یکی از موارد مشکل در اخلاق زیستی است. این بحث در موارد سقط جنین ناهنجار، وجوه مورد اختلاف بیشتری دارد. بررسی مطالعات حاکی از آن است که عمدتاً دو مورد، بحثبرانگیز بودهاست؛ اول آنکه آیا حیات جنین ناهنجار باید حفظ شود؟ و دوم آنکه سرانجام نفس (نباتی، حیوانی) در جنین ناهنجار پس از سقط اختیاری (منظور از سقط اختیاری در این نوشتار، سقط درمانی (قانونی) و سقط عمدی غیر قانونی است.) چه خواهد بود؟ دیدگاههای مختلف پاسخهای گوناگونی را به این دو پرسش دادهاند. مطالعهی حاضر پژوهشی است مروری- توصیفی که پاسخ دو پرسش یاد شده را با تمرکز بیشتر بر حق حیات، در فلسفهی صدرایی در کتب ملاصدرا و نیز تألیفات امام خمینی (ره) میکاود. نتایج این مطالعه نشان میدهند که بر اساس دیدگاه ملاصدرا تمام جنینها دارای نفس بالقوهی انسانی هستند؛ هر چند که ظاهری بسیار ناقص داشته باشند. او جنین را نبات بالفعل و البته دارای استعداد برای «انسانشدن» میداند. با توجه به این دیدگاه که هم بدایتنگر است و هم غایتنگر، جنین ناهنجار، حق حیات دارد؛ چراکه مطابق برهان حرکت جوهری ملاصدرا چنین میتوان گفت که سقط، تکامل برزخی نفس را با مشکل مواجه میسازد و حتی ممکن است در حشر موجود نیز خلل ایجاد کند.مسلم است که در جامعهی ما که صبغهی اسلامی دارد برای تصمیمگیری در مورد سقط جنین باید دیدگاههای دینی را مورد لحاظ قرار داد. البته مبانی فلسفی بهتنهایی نمیتوانند برای دادن حُکمی در مورد سقط جنین، کارا و مفید باشند؛ بلکه هماندیشیهای تخصصی و میانرشتهای ضرورت دارند تا به لطف خداوند، شاهد تحلیل مناسب چالشهای اخلاقی در مورد این مسأله باشیم.
ملیحه کدیور، منصوره مدنی، مرجان مردانی حموله، نازآفرین قاسم زاده،
دوره ۸، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
نارسایی مزمن کلیوی وضعیتی تهدیدگر برای زندگی نوزادان است که خانوادههای آنان را نیز تهدید میکند. بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه و خانوادههای آنان تحت فشارهای جسمی، روانی و اجتماعی زیادی قرار میگیرند. بنابراین، به خدمات تسکینی و حمایتی نیازمند میشوند. بهعلاوه، اخلاق نقش مهمی در مراقبت از این بیماران و خانوادههای آنان دارد. هدف این مطالعه، شناسایی رویکردی اخلاقی در زمینهی فراهمسازی خدمات طبی، تسکینی و حمایتی برای نوزادان مبتلا به نارسایی مزمن کلیه و خانوادههای آنان است. مطالعهی حاضر، بر مبنای یک نمونه در گراند راند اخلاق پزشکی مرکز طبی کودکان تهران انجام شدهاست. نمونهی معرفی شده، یک نوزاد پسر با تشخیص نارسایی کلیه بود که در ارزیابیهای انجام شده، هیدرونفروز دوطرفهی شدید و کیستهای متعدد کلیوی، همراه با کراتینین بالا یافت شد. در بررسیهای بعدی همچنان فیلتراسیون گلومرولی پایین و فشارخون بالا وجود داشت. پزشکان پس از انجام دیالیز صفاقی اولیه، تعبیه کاتتر دیالیز صفاقی مداوم سرپایی (Continuous ambulatory peritoneal dialysis: CAPD) را تحت عمل جراحی برای انجام دیالیز مستمر پیشنهاد دادند تا در صورت رسیدن شیرخوار به سن بالاتر، کاندید پیوند کلیه شود. اما والدین رضایت ندادند و بیمار را با رضایت شخصی ترخیص کردند که چند هفته بعد، نوزاد در منزل فوت کرد. بهنظر میرسد کارکنان درمانی نیازمند بهکارگیری راهبردهای کارآمد اخلاقی جهت ارائهی خدمات طبی، حمایتی و تسکینی به نوزادان مبتلا به نارسایی مزمن کلیه و خانوادههای آنان هستند. این خدمات، علاوه بر خدمات تسکینی و مراقبتی جهت خانواده و بیمار، شامل حمایت روانی و یاری به خانوادهی بیمار در اتخاذ تصمیمی میشود که کمترین ضرر را عاید بیمار کند.
نازیلا تقوی، رضا عمانی سامانی، محمد اسدی نژاد،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
جنینهای منجمد در دو حالت بهعنوان جنینهای رهاشده تلقی میشوند؛ مورد نخست زمانی است که صاحبان جنین، مجهوالالمکان باشند و هیچگونه دستورالعمل کتبی از سوی زوجین در ارتباط با وضعیت جنین وجود نداشته باشد. مورد بعدی زمانی است که صاحبان جنین منجمد، بهطور واضح به مراکز انجماد اعلام کنند که تصمیمگیری دربارهی سرنوشت جنینهای منجمد خویش را به مراکز انجماد تفویض میکنند. هدف ما بررسی این موضوع بود که در صورت رهاکردن جنینهای منجمد از سوی زوجین، چه تصمیمی باید در مورد سرنوشت آنها اتخاذ شود؟ این مطالعه به روش اسنادی - کتابخانهای و تحلیلی بود. از آنجایی که نگهداری از جنینهای منجمد مستلزم صرف هزینه است، شایسته است مسؤولیت مراکز انجماد را نسبت به نگهداری از جنینهای منجمد پس از صرف زمانی معقول و متعارف و تلاشهای ناموفق برای برقراری تماس با صاحبان منتفی بدانیم.
تصمیمگیری در مورد سرنوشت جنین منجمد رهاشده بستگی به این موضوع دارد که چه ماهیتی را برای آنها برگزینیم. در صورتی که جنینهای منجمد رهاشده را انسان تلقی کنیم، با توجه به هزینهی نگهداری و کمبود امکانات پزشکی میتوان بر اساس قاعدهی الضرورات تبیح المحظورات (ناگریزیها حرامها را مباح میکند) آنها را از بین برد. چنانچه جنینهای منجمد را مال یا شبه مال تلقی کنیم، باید جنینهای منجمدی را که به صاحبانشان برای تعیین سرنوشت آنان دسترسی وجود ندارد ، مجهول المالک تلقی کرده و حاکم را جهت اخذ تصمیم به دورریزی یا اهدا برای تحقیقات صالح قلمداد کرد.
فاطمه فرامرزی رزینی، سید مهدی صالحی، سید مهدی قریشی، امیر حمزه سالارزائی، نازآفرین قاسم زاده،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
باروری و فرزندآوری به عنوان یکی از نیازهای جوهری خلقت، با توسعه جوامع انسانی دائماً در فراز و نشیب بوده است. پیشرفت های دانش پزشکی در روشهای نوین باروری، دگرگونیهایی را در آن پدیدار نمود. بارداری با دخالت شخص ثالث که بحثی بسیار جدی، پر تلاطم و چالش برانگیز به شمار میرود، از جمله این دگرگونیها است. با عنایت به روند سریع استفاده از این تکنولوژی در کشور، مبهم ماندن جوانب و پیامدهای مترتب بر آن به ویژه برای کودکان حاصل از این روش ها، تنقیح مناسبی را میطلبد. بدین منظور، پژوش حاضر با هدف بررسی هویت و حقوق کودکان حاصله از روش های کمک باروری با بهرهگیری از استفتائات فقهای عظام معاصر در گستره قانون، قابل واکاوی است. در این مطالعه ابتدا با استفاده از کلید واژههایی مانند نسب، ولایت، اهدای جنین و ناباروی در منابع معتبر فقهی و حقوقی و سایت های معتبر، مطالب مرتبط استخراج شد و سپس در بخش میدانی با روش کیفی، نظرات مکتوب برخی مراجع عظام تقلید معاصر شیعه در خصوص هویت کودکان آزمایشگاهی با دخالت شخص سوم استفتاء گردید. نتایج این پژوهش ترکیبی در دو بخش نظری و میدانی نمایان ساخت که دیدگاه فقهای عظام معاصر با دیدگاه مقنن در قانون اهدای جنین تناسب ندارد، زیرا فقها همچنان بر نظر فقه سنتی ابرام دارند و صاحبان نطفه و تخمک را به عنوان والدین طفل قلمداد میکنند که این امر با تکالیفی که در متون قانونی برای زوجین اهدا گیرنده گنجانده شده است، همسو نمی باشد. به این بیان که فقها طفل حاصل از اهدای جنین را به اهدا گیرندگان ملحق نمیدانند، در حالی که از فحوای خطاب مقنن به ویژه با توجه به وظایفی که قانون اهدای جنین به زوجین نابارور بر دوش آن ها نهاده، پذیرش ضمنی اهدا گیرندگان به عنوان والدین طفل استنباط میشود. این امر طفل را دچار بحران هویت نموده وانگهی، در مواردی او را از حقوق شهروندی محروم میسازد. در نتیجه با عنایت به اینکه قوانین جاری و ساری کشور با نظرات فقهای عظام معاصر تعارض دارد، در راستای مرتفع نمودن آن و جلوگیری از تشتت آراء، حکم به پذیرش اهدا گیرندگان به عنوان والدین حکمی طفل، راهگشا خواهد بود.