مطالعات متعددی در جهان نشان دادهاند که خشونتهای وابسته به جنسیت میتوانند به عواقب جدی منجر شوند. علیرغم اهمیت موضوع، پرداختن به آن در حوزههای پژوهشی، آموزشی، سیاستگذاری و ارائهی خدمات کماکان تابو تلقی میشود و جایگاهی مناسب ندارد.
مصادیق خشونت علیه زنان بسیار است، ولی در حوزهی سلامت جنسی و باروری موارد زیر از اهمیت بیشتری برخوردار هستند:
- هرگونه فعالیت جنسی بدون رضایت طرف مقابل از جمله تجاوز جنسی، اقدام به قصد تجاوز، هرگونه فعالیت جنسی با تهدید و اجبار
- خشونت در محدودهی خانوادگی یا فامیلی در انواع فیزیکی، روحی - روانی و اقتصادی
- سوء استفاده یا آزار و اذیت روحی - روانی وابسته به جنسیت
- ختنه یا سایر آسیبهای فیزیکی بهدستگاه تناسلی دختران
- سقطهای انتخابی بر حسب جنسیت جنین
متأسفانه، این خشونتها موجب عوارض جسمی (تا حد مرگ)، روانی (تا حد اقدام به خودکشی) و اجتماعی (از جمله از دست دادن منزلت و موقعیت اجتماعی بهویژه در کشورهای در حال توسعه) شدیدی میشوند و اگرچه میتوانند هر دو جنس را گرفتار کنند ولی سهم عمدهی این آسیبها را جامعهی زنان متحمل میشوند.
بهنظر میرسد لازم است در سطوح مختلف پیشگیری، با مدد گرفتن از متخصصان و کارشناسان مربوطه، برای جلوگیری از بروز این موارد و همچنین ارائهی خدمات سلامت و تأمین حمایت اجتماعی برای قربانیان، اقدامات جدی انجام پذیرد.
اگر حقایق زیر را بپذیریم، خود گام بزرگی است:
- خشونت جنسی در همهی جوامع کمابیش وجود دارد، اگرچه اغلب موارد آن گزارش نمی شوند.
- اغلب اوقات راههایی برای کاهش و کنترل آنها وجود دارند.
- باید برای رسیدگی و پیگیری موارد آن و حمایت از قربانیان این حوادث راهکار قاطع و مشخص وجود داشته باشد.