جستجو در مقالات منتشر شده


۵۵۳ نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

کیارش آرامش،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

منظور از رازداری، مخفی ماندن هویت و مشخصات اهدا کننده گامت یا رویان از سایرین، از جمله از فرزند حاصل از آن گامت یا رویان، و نیز مخفی ماندن هویت و مشخصات دریافت کنندگان گامت یا رویان از فرد یا افراد اهدا کننده است. در این مقاله، پرسش از رازداری در قالب دو پرسش صورت بندی شده است: ۱- از دیدگاه اخلاقی آیا اطلاعات مربوط به هویت اهداکنندگان و دریافت کنندگان گامت و رویان باید توسط مراکزی ثبت و نگهداری شود تا درزمانی  در آینده برای افرادی که صاحب حق دسترسی شناخته می شوند، آشکارسازی گردد؟ ۲- آیا دریافت کنندگان گامت یا رویان اهدایی از نظر اخلاقی موظفند که به فرزند حاصله اطلاع دهند که برای به دنیا آمدن آن فرزند از گامت یا رویان اهدایی استفاده شده است؟ در این مقاله، نگارنده به بررسی و احتجاج به سود این دو پاسخ به پرسش های فوق پرداخته است: در مورد پرسش اول، ثبت و نگهداری اطلاعات مربوط به هویت اهداکنندگان و دریافت کنندگان گامت و رویان در مراکزمربوطه و آشکار سازی آنها درزمانی مناسب برای فرزند(ان) حاصله از نظر اخلاقی درست و الزامی است. در این رابطه هم چنین به مانعی اشاره شده است که تا زمان برطرف نشدن آن، اجرای این باید اخلاقی را می توان به تعویق انداخت.در رابطه با پرسش دوم،  مخفی داشتن هویت و مشخصات اهداکننده(های) گامت یا رویان از فرزند حاصل از آن، از نظر اخلاقی نادرست است و در نتیجه اخلاق حکم می کند که نسب زیست شناختی فرزند آتی، به شیوه و در زمانی مناسب برای او آشکارسازی شود. در این مقاله از سه دیدگاه برای بررسی مدعیات پیش گفته اقامه برهان شده است: نخست از دیدگاه فریضه گرا (Deontological) و سپس از دیدگاه فایده گرا (Utilitarianistic) و در نهایت از دیدگاه اصول گرا (Principalistic) .


حسن فرسام،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

داروسازی همانند پزشکی از آغاز با تندرستی و رفاه مردم و جامعه در ارتباط بوده و معیارهای اخلاقی خود را داشته است.  در چند دهه گذشته، داروسازی به‌ویژه در خدمات دارویی از نسخه‌پیچی ساده به رابطه داروساز با بیمار و نظام مراقبت از سلامت تغییر یافته است.  در حال حاضر، فلسفه خدمات داروسازی بر این شالوده است که داروساز فردی است که دانش و مهارت خود را با رعایت موازین اخلاقی در آگاه ساختن بیمار و ارائه مشورت علمی به او درباره داروها به‌کار می‌گیرد.  با گسترش علوم و پیدایش افق‌های نوین در شیوه‌های درمانی، دارورسانی و خدمات دارویی مفاهیم نوینی مانند حرفه‌گرایی و اخلاق حرفه‌ای نیز بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته است.  در این راستا مسائلی مانند حقوق بیمار، خودمختاری و رضایت بیمار، رابطه تجارت و سوداگری با خدمات دارویی، کیفیت، ایمنی و کارآیی داروها، مسائل اخلاقی فراگیر و ویژه در خدمات دارویی، انحصار‌طلبی علمی و آسیب‌های احتمالی نهفته در آن و ... از اهمیت بیش‌تری برخوردار هستند.  بنابر آن‌چه گفته شد، لازم است درباره آسیب‌شناسی عملکرد اخلاقی در خدمات دارویی نیز سخن گفته شود.  تاکنون، در ایران کم‌تر مطالعه‌ای درباره‌ چالش‌های اخلاقی انجام گرفته است.  از این نظر جا دارد در کنار انبوهی از مطالبی که در مورد اخلاق داروسازی گفته شده است، به عواملی که اخلاق را به چالش می‌کشد هم نظری انتقادی شود.  در این راستا لازم است عواملی مانند دانش و مهارت ناکافی در زمینه کاربرد داروها، ناآشنایی به علوم اجتماعی و رفتاری، نگاه سنتی به خدمات دارویی، نارسایی قوانین و مقررات، سیاست‌های دارویی نامتوازن، مسائل فرهنگی و اجتماعی، ناتوانمندی انجمن‌های حرفه‌ای، عرضه داروهای نوین، سوداگری‌های تجارت دارو، قرص‌های جنسی، و از همه مهم‌تر مسائل اقتصادی مورد مطالعه قرار گیرد.  نادیده گرفتن این عوامل می‌تواند زیان‌های بسیاری از این راه به تندرستی جامعه و مردم و شأن و اعتبار و ارزش حرفه‌ داروسازی وارد سازد و به‌جای ایجاد روابط درست با بیمار و نظام مراقبت از تندرستی داوری‌های ناخوشایندی به بار آورد. 


فرزانه امین پور،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

پیشرفت های علمی عصر حاضر در زمینه دسترسی، پردازش، ذخیره و انتقال اطلاعات به طور چشم گیری موجب توسعه فناوری‌های گوناگون اطلاعاتی شده و اطلاعات را به سمبل عصر حاضر مبدل کرده است. کاربرد گسترده فناوری های اطلاعات و ارتباطات در زندگی اجتماعی بشر به شکل گیری جوامع اطلاعاتی منجر گشته که در آن تأکید اصلی بر روی سیستم های کامپیوتری و شبکه های اطلاعاتی است. در حال حاضر، فناوری های گوناگون اطلاع رسانی پزشکی بخش مهمی از زیرساختار سلامت جامعه را تشکیل می دهند. این فناوری ها بر ایجاد و کاربرد روش ها و سیستم هایی برای گردآوری، پردازش و تفسیر داده های بیمار به کمک اطلاعات حاصل از پژوهش های علمی پرداخته و از طریق کاهش محدودیت های زمانی و مکانی موجب افزایش امکان دسترسی مردم به خدمات پزشکی، ارتقا کیفیت مراقبت از بیمار و کاهش هزینه های این خدمات می شوند. از دیگر سو، رعایت اصول اخلاقی در پزشکی موضوع مهمی است که از دیرباز مورد توجه خاص مدیران سیستم های بهداشتی و درمانی بوده است. توسعه روزافزون فناوری های دیجیتالی و کاربرد آن ها در حوزه علوم پزشکی با وجود دارا بودن مزایای بی شمار، مدیران این سیستم ها را که در جوامع اطلاعاتی با فناوری های گوناگون اطلاع رسانی پزشکی و هم چنین اطلاعات و سوابق بیماران سر و کار دارند،  با چالش های جدیدی روبه رو ساخته که اغلب در نتیجه تقابل یا عدم رعایت اصول اخلاقی در پزشکی نوین ایجاد می شوند. رعایت اخلاق پزشکی در جوامع اطلاعاتی و توجه به چهار اصل مهم مطرح در آن یعنی سودمندی، اختیار، صداقت و عدالت در جریان کاربرد فناوری های اطلاع رسانی پزشکی برای مقابله با این چالش ها کاملا ضروری است. طرح و بررسی چالش های اخلاقی در زمینه تولید، دسترسی، اشاعه، ذخیره سازی و استفاده از اطلاعات بیمار در محیط های الکترونیکی و تدوین راهکارهای مناسب و عملی می‌تواند به رعایت اخلاق پزشکی و حمایت از اصول سودمندی، مساوات، عدالت، اختیار و احترام به آزادی های فردی در جوامع اطلاعاتی رو به رشد کمک نماید.


مینا مبشر، نوذر نخعی، ساره گروسی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: جو اخلاقی (فرهنگ سازمانی) یک سازمان، آن گونه که توسط کارکنانش درک می شود، بر تجربه های اخلاقی، رضایت شغلی و نوع مراقبت تأثیرمی گذارد. لذا بر آن شدیم تا جو اخلاقی بیمارستان های آموزشی شهر کرمان را بر اساس نظرات پرسنل پرستاری ارزیابی کنیم.

روش کار: یک پرسشنامه ۲۶ سؤالی که روایی محتوایی آن با توجه به بررسی متون مورد تأیید بوده و پایایی آن نیز در حد قابل قبولی بود (آلفا کرونباخ ۹۲/۰)، به فارسی ترجمه شد. پرسشنامه بین یک نمونه متوالی متشکل از ۳۵۰ پرستار که در چهار بیمارستان آموزشی شهر کرمان کار می کردند توزیع شد. ۳۰۲ نفر این پرسشنامه را تکمیل نمودند. تمام پرسشنامه ها بدون نام بود.

بحث و نتیجه گیری: بیش تر افراد (۷۶%) موًنث بودند. میانگین سنی افراد  (۵/ ۸±)۴/ ۳۲ بود. پاسخ به عبارت "همیشه" بیش از همه در جواب گویه "مسوؤلم کسی است  که می توانم به او اعتماد کنم" و کمتر از همه در پاسخ به گویه "در این بیمارستان پرستاران به خوبی حمایت شده و به آن ها احترام گذاشته می شود" دیده شد. از بین ۵ حیطه تشکیل دهنده پرسشنامه،  بیش ترین نمره مربوط به مدیران (پرستاری) و  کم ترین نمره مربوط به بیمارستان بود. تفاوت معنی داری در مجموع نمرات پرسشنامه بر حسب متغیرهای زمینه ای ( سن، جنس، میزان تحصیلات، وضعیت  استخدامی و بیمارستان ها) وجود نداشت. با توجه به تأثیر قابل توجه فرهنگ سازمانی  بر عملکرد پرستاران، به نظر می رسد که بعضی جنبه های فرهنگ سازمانی بیمارستان های آموزشی به ویژه در مواردی که مربوط به پزشکان و مدیران سطح بالا است، نیاز به ارتقا دارند.


محسن سوایی، عبدالحمید چوهدری، شهربانو شهبازی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده


مصطفی قانعی، بیتا مسگرپور، سید حسن سعادت، علیرضا پارساپور، فاطمه بامدادی، امین محمودرباطی، علیرضا کرامتی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: در حال حاضر یکی از مشکلات عمده در زمینه اخلاق پژوهش به ویژه در تحقیقات علوم پزشکی، چگونگی اجرایی کردن کدهای اخلاقی و التزام محققان به اجرا کردن آن می­باشد. به منظور اجرایی کردن کدهای اخلاقی، در این مقاله سعی شد جزئیات فعالیت های هر یک از عناصر دخیل در مراحل مختلف تحقیق ، به صورت تفصیلی پیشنهاد شود.

روش­ کار: جهت تدوین دستورالعمل­های لازم برای اجرایی کردن کدهای اخلاق پزشکی در حیطه­های مختلف مدیریتی و اجرایی در دانشگاه­ها و مراکز تحقیقاتی علوم پزشکی،  یک کارگاه ۲ روزه با حضور شرکت کنندگانی از دانشگاه­های علوم پزشکی تیپ ۱، ۹ دانشگاه دارای مراکز تحقیقاتی، انستیتو پاستور، شبکه­های تحقیقاتی  مولکولی و سلول­های بنیادی و در نهایت اعضای  کمیته کشوری اخلاق در پژوهش ترتیب داده شد.

بحث و نتیجه گیری: اعضای شرکت کننده با توجه به نوع تخصص و حوزه مدیریتی به ۵ کار گروه تقسیم شده، نسبت به تدوین  شرح وظایف اقدام کردند. این ۵ کار گروه شامل: ۱) شرح وظایف کمیته اخلاق در پژوهش در دانشگاه­ها، ۲) شرح وظایف معاونان و مدیران پژوهشی دانشگاه­ها و مراکز تحقیقاتی علوم پزشکی، ۳) شرح وظایف اساتید راهنما، مجری طرح، مدیر و معاون پژوهشی گروه و شورای پژوهشی گروه، ۴) شرح وظایف کمیته روابط بین‌الملل دانشگاه­ها و ۵) شرح وظایف کمیته انتشارات بودند. با توجه به اهمیت رعایت اخلاق پزشکی و دخالت عوامل محیطی، جامعه شناختی، فرهنگ بومی هر منطقه و امکانات اجرایی موجود، اجرایی کردن کدها نیازمند همکاری جمعی و عزم ملی محققین، دست اندرکاران امر پژوهش و مدیریت کلان کشور می­باشد.


علیرضا اسماعیل آبادی، امیر باستانی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: هفتاد سال از نخستین آزمایش لوبوتومی بر بیماران اعصاب و روان می گذرد. این آزمایش در آغاز، بهبود شرایط بیماران روان پریش، مجرمان جنسی، اسکیزوفرنی و مانند آن را دنبال می کرد، ولی با گذشت روزگار، آثار زیان بار آن جلوه گر شد. به این ترتیب با طرح انتقادات گسترده، دامنه آن محدود گردید، به گونه ای که امروزه در مواردی دارو درمانی و در موارد محدودی هم شیوه های جدید تر اعمال جراحی نظیر (Capsulotomy) و (Cingulotomy) تجویز می شود. در گذشته، پزشکان و متخصصان در برخی از اعمال جراحی لوبوتومی بدون توجه به رضایت یا عدم رضایت بیماران به درمان، صرفاً با استناد به لزوم رعایت مصلحت بیمار یا جامعه، آنان را تحت جراحی های بسیار خطرناک قرار می دادند که در مواردی، اقامه دعاوی را به دنبال داشت تا این که در برخی  کشورها مانند کانادا، قانون گذار با وضع مقررات خاصی در این موضوع مداخله کرد و به دنبال آن، مخالفت ها در گرفت و مباحث جنجال برانگیزی هم در حوزه حقوق و اخلاق پزشکی مطرح گردید.   

روش کار: برای نگارش این مقاله، از کتاب ها و مقالات مرتبط در این زمینه استفاده شد. مقالات مرتبط از طریق جست وجو با استفاده از کلمات کلیدی لوبوتومی، اجبار به درمان مجرمین و اخلاق یافت شد.

بحث و نتیجه گیری: مطالعه چند پرونده معروف مربوط به جراحی لوبوتومی  روشن می سازد که این درمان آثار زیان باری به دنبال داشته، اخلاق پزشکی  و حقوق، چنین درمانی را  با رضایت و یا حتی بدون رضایت و تنها به استناد رعایت مصلحت  جامعه و بیمار روا نمی دانند.


علی پایا،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

درباره جنبه های نظری بحث کرامت انسانی و ابعاد گوناگون شبکه معنایی آن و به خصوص آنچه که به آموزه های اخلاقی در این زمینه مربوط می شود، نکات زیادی از سوی فلاسفه اخلاق و دست اندرکاران اخلاق پزشکی مطرح شده است. نگاهی به آثار انتشار یافته در این زمینه آشکار می سازد که بسیاری از نویسندگانی که در این قلمرو به اظهار نظر پرداخته اند به طور عمده از منظر متعارف استدلال های فلسفی متکی بر حقوق یا عدالت، استدلال های کلامی متکی بر آموزه های دینی، اخلاقیات متکی بر اصالت مصداق particularism ، یا پراگماتیسم بحث درباره مسأله حرمت و کرامت اشخاص را به پیش برده اند. در مقاله حاضر کوشش می شود با استفاده از دیدگاه های برخی از فیلسوفان تحلیلی معاصر از منظری تازه و غیر متعارف به مسأله توجه شود. استدلال اصلی مقاله بر مفهوم محوری "ارزش حیات" استوار است. همه کسانی که در خصوص تحقیقات در حوزه سلول های بنیادی و مسأله مجاز بودن یا عدم وجود جواز اخلاقی برای پژوهش در مورد رویان های اولیه موضعی اتخاذ می کنند، یا کسانی که در زمینه اخلاقی بودن یا نبودن سقط جنین اظهار نظر می کنند یا آنان که می کوشند برای مسأله دشوار نحوه تخصیص منابع محدود درمانی راه حل مناسبی پیشنهاد کنند، دست کم به نحو شهودی باور دارند که حیات یک ارگانیزم انسانی، در هر شکلی، دارای ارزش ذاتی است، ولو آنکه این ارگانیزم در حالت کاملا تحول نیافته و در مرحله تخمک تازه لقاح یافته یا رویانی باشد که آماده جای گذاری در رحم است، یا جنینی که سیستم مغز و اعصابش شکل گرفته، یا انسان بالغی که در حیات اجتماعی خود دچار سقوط اخلاقی شده است. این اندیشه که برخی چیزها یا رویداد ها به خودی خود ارزشمندهستند- یعنی ما به آن ها برای خودشان احترام می گذاریم نه از این بابت که به علائق یا منافع ما خدمت می کنند- بخشی آشنا از تجربه های ماست. چنین باوری به تدریج از طریق تجربه های مستمر ما در زیست- محیط برای ما حالت "شهودی" پیدا کرده است. حال اگر با نظر ثانوی و از روی رویت در این باور شهودی دقیق شویم به جنبه های تازه ای از معانی پنهان آن پی می بریم. به عنوان نمونه به این نکته توجه می کنیم که از باورِ"ارزش داشتن حیات انسانی به نحو ذاتی" نمی توان چنین نتیجه گرفت که باید تا آن جا که ممکن است حیات انسانی را تکثیر کرد. درست به عکس، شهود دیگری از مجموعه شهود های ما، به ما می گوید که دست کم در برخی از نقاط جهان بهتر است شمار کم تری افراد زندگی کنند نه شمار بیش تری. به این ترتیب این پرسش مطرح می شود که اگر ارزش ذاتی داشتن حیات انسانی لزوما به معنی مستحسن بودن تکثیر آن نیست در این صورت چگونه ممکن است که این نکته واجد ارزش و اهمیت ذاتی باشد  که حیات آدمی، همین که ظاهر شد، ادامه پیدا کند؟ مقاله می کوشد با تکیه بر ابزار فلسفه تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان میان دو مفهوم به ظاهر متعارض "ارزش ذاتی حیات" و "اخلاقی بودن قربانی کردن حیات تحت شرایط خاص" آشتی برقرار کرد.
حمیدرضا ادهمی، دلارام صدرایی شاملو،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده


علی کاظمیان،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده

در برخورد با بیمار ترمینال، مسائل متعدد اخلاقی در حیطه‌ی اخلاق پزشکی مطرح می‌گردد. از جمله‌ی این مسائل، مسأله‌ی اطلاع دادن به بیمار ترمینال درباره‌ی بیماری خود و کسب نظر او راجع به اقدامات حمایتی و درمانی، شروع و قطع درمان‌های طولانی‌کننده‌ی حیات و بالاخره بحث اتانازی است. با توجه به این‌که در فرهنگ‌های مختلف دیدگاه پزشکان و مردم نسبت به مسائل اخلاقی می‌تواند کاملاً متفاوت باشد, برخورد با مسائل اخلاقی بیماران ترمینال احتیاج به بررسی نظرات پزشکان و مردم در زمینه‌ی خاص فرهنگی جامعه دارد. با توجه به این‌که در ایران مطالعه‌ای برای بررسی نظر پزشکان نسبت به مسائل بیماران ترمینال انجام نشده بود، مطالعه‌ی حاضر سعی در روشن کردن دیدگاه پزشکان ایرانی نسبت به مسأله‌ی بیماران ترمینال دارد.

در این مطالعه با بیست پزشک متخصص در گروه‌های تخصصی نفرولوژی, هماتولوژی, بیهوشی, نورولوژی, جراحی عمومی, جراحی اعصاب و رادیوتراپی که بیش‌تر در حیطه‌ی کاری خود با بیماران ترمینال مواجه بودند  مصاحبه‌ی عمیق انجام داده و  نظر آن‌ها را راجع به بیماران ترمینال جویا شدیم. سپس نظرات آن‌ها جمع‌بندی‌ و سعی در نتیجه‌گیری شد.

بر مبنای مصاحبه‌هایی که انجام شده است مشخص شد که متخصصان مورد سؤال واقع شده، گرچه تعریف واحدی از بیماری ترمینال نداشته و بعضاً تعاریف آن‌ها با تعاریف کتب اخلاق پزشکی مغایرت دارد, ولی به‌نظر آن‌ها در اطلاع‌رسانی و تصمیم‌گیری راجع به بیمار ترمینال، مهم‌ترین عامل تأثیرگذار خانواده بوده و تمایلات پزشک و تشخیص او برای انجام یا قطع اقدامات حیات بخش نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. این طرز برخورد با بیمار ترمینال گرچه با اتونومی بیمار, مطابق آن‌چه در ادبیات غربی اخلاق پزشکی نامیده می‌شود مغایرت دارد,  در یک مدل اخلاقی که عمدتاً در جوامع شرقی دنبال می‌گردد می‌گنجد. به‌نظر می‌رسد در این روش برخورد، بیش‌تر تبعات قانونی اقدام و تعامل با بازماندگان فرد بیمار و اصول سودرسانی و عدم ضرررسانی مورد توجه بوده و اصل اتونومی از اهمیت کم‌تری برخوردار باشد. با قبول این روش برخورد، دیگر جایی برای مطرح کردن روش مراقبت پیشرو advanced care management باقی نمی‌ماند.


علیرضا اسماعیل آبادی، حمیده یزدی مقدم، امیر باستانی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده

فناوری شبیه‌سازی، امید به آرزوی دیرین بشر برای جاودانه زیستن را تقویت کرد و به‌دنبال آن، بحث‌های متفاوتی درباره‌ی  جواز و عدم جواز این فناوری پدیدار شد. این فناوری که با حوزه‌های متفاوتی مانند اخلاق، حقوق و دین مرتبط است، همه‌ی این حوزه‌ها را با پرسش‌هایی روبه‌رو ساخته است و اندیشمندان هر حوزه تلاش کرده‌اند تا پاسخی مناسب دهند؛ گروهی آن را به‌شدت محکوم کرده، گروهی پذیرفته و بالاخره گروهی هم به راهی میانه رفته‌اند.  با توجه به این نگرش‌ها می‌توان قانون‌گذاری‌های متفاوتی را مشاهده کرد.
بررسی دیدگاه‌های متفاوت نشان می‌دهد که ترس از نقض کرامت انسانی و آسیب‌ها و پیامدهای خطرناک ناشی از شبیه‌سازی و مانند آن ‌که رنگ اخلاقی به خود دارند و به قلمرو حقوق هم راه یافته‌اند، مهم‌ترین نکاتی هستند که مد نظر مخالفان قرار گرفته‌اند.


سید محمد جواد مرتضوی، محمد علی سجادی، زهرا هاشمی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده

پزشکی مدرن و روش‌‌های امروزی بهداشت و توسعه‌ی سلامت تا حد زیادی مدیون آموزه‌های پیامبر اکرم (ص) و دانشمندان بزرگ اسلامی است، اما متأسفانه قسمت اعظم این خدمات هم‌چنان برای مردم دنیا ناشناخته باقی مانده است. برای مثال، خدمات حکما و اندیشمندان مسلمانی هم‌چون ابن سینا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی و الزهراوی موجب پیدایش پیشرفت‌‌‌های شگرفی در علوم مختلف پزشکی گردید که چندین قرن به منزله‌ی موتور محرکی برای گسترش مرزهای دانش پزشکی در اروپا عمل نمود. الطب النبوی (طب پیامبر) مجموعه‌ای از دستورات پزشکی است که توسط مسلمین به‌عنوان یک جایگزین برای سیستم پزشکی یونانی (منشأ گرفته از طب جالینوس Galen ) مورد استفاده قرار گرفته است. در حقیقت، نگارندگان طب النبی افراد مذهبی و غیر پزشکی بودند که با استفاده از آیات قرآن و شیوه‌ی زندگی رسول اکرم (ص) این دستورات را جمع‌آوری نموده بودند. اگر چه طب النبی در ابتدا به‌عنوان یک جایگزین برای طب یونانی مطرح شده بود، اما بعدها بزرگانی نظیر الذهبی (Adh-Dhahabi  ) کوشیدند تا طب عربی- اسلامی را با طب یونانی ممزوج نمایند. از این رو، این دسته از اندیشمندان مسلمان تعالیم بقراط (Hippocrates) و جالینوس (Galen) را نیز علاوه بر پزشکان مسلمان مورد استناد قرار داده‌اند. اما از سوی دیگر تقریباً تمام روش‌‌‌های درمانی پیشنهاد شده توسط اندیشمندانی هم‌چون جلال الدینی السبوطی (متوفی ۱۵۰۵ میلادی) بر اساس دانش پزشکی در زمان رسول اکرم(ص)، که از قرآن کریم، سنت حضرت رسول، احادیث روایت‌شده از ایشان و روش‌‌‌های درمانی رایج در جوامع اسلامی اولیه منشأ گرفته بود، است. با توجه به شواهد موجود، استفاده از ویژگی‌‌‌های درمانی حنا، زیتون و مسواک از جمله اقدامات درمانی در طب النبی است که به‌خوبی مستند‌ سازی شده‌اند. این درحالی است که برخی دانشمندان غربی کوشیده‌اند تا از اساس و بنیان منکر توجه اسلام به پزشکی و مقوله‌ی سلامت گردند. نقطه‌ی اوج این دیدگاه افراطی و غیر علمی در نوشته‌های مانفرد اولمان (Manfred Ullman ) دیده می‌شود. وی در کتاب خود تحت عنوان «طب اسلامی» اشاره می‌کند که ظهور حضرت رسول اکرم (ص) موجب بروز هیچ تغییری در وضعیت پزشکی نشد و در قرآن نیز با وجود آن‌که پرسش‌‌‌های بسیاری در مورد زندگی انسان بیان گردیده و قوانین زیادی مطرح شده است، در هیچ کجای آن نه به پزشک اشاره‌ای شده است و نه به دانش پزشکی. روشن است که مطابق مستند‌ات انکارناپذیر، این اظهارنظرهای ناآگاهانه یا مغرضانه تا چه حد از حقیقت دور است. اظهار نظرهایی نظیر آن‌چه اولمان در خصوص اسلام و پزشکی و نقش مسلمین در توسعه‌ی دانش پزشکی اظهار داشته است، در نوشته‌های بسیاری از دیگر نویسندگان دنیای غرب نیز وجود دارد. در این نوشتار کوشش شده است تا علاوه بر تشریح نقش پزشکی نبوی در پیشرفت دانش پزشکی، ریشه‌های تلاش غرب برای نادیده انگاشتن  نقش اسلام و پزشکان مسلمان در توسعه‌ی دانش پزشکی مورد بحث قرار گیرند.


سید احمد فاطمی تبار، عباس منزوی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده

حسن و قبح اخلاقی( ذاتی یا عقلی) دارای جایگاه ارزشمندی در علومی هم‌چون علم اخلاق است که  با نفی آن اخلاق نسبی می‌شود. در این مقاله به تعریف و نقد مفاهیم حسن و قبح می­پردازیم.

برای جمع­آوری منابع موجود از منابع معتبر کتب اسلامی و کتب موجود در کتابخانه‌ی موزه‌ی ملی تاریخ علوم پزشکی تهران و موتورهای جست‌وجوگر سایت­هایی مانند Google ، Iran Medex ،Yahoo استفاده شد.

با بررسی متون، معانی متفاوتی برای حسن و قبح به‌دست می‌آیند که عبارتند از: «سازگاری و ناسازگاری باطبع»،  «موافقت با اغراض و مصالح»، «کمال و نقص نفسانی»، «تفسیر حسن و قبح به مدح و ذم» و «کشش‌های فطری». طبع انسانی به دو نوع حیوانی و والا قابل تقسیم است. طبع حیوانی انسان نمی­تواند ملاک بازشناسی فعل اخلاقی باشد، ولی انسان‌ها در قلمرو تمایلات روحانی مشترک هستند. با تعریف طبع والا حسن و من علوی قابل اثبات نیست، مگر آن‌که حسن آن را بدیهی بدانیم. اغراض نیز به اغراض شخصی، اغراض نوعی و اغراض مطلوب قابل تقسیم‌اند. اغراض شخصی مایه‌ی هرج و مرج نظام اخلاقی می­شوند. اغراض نوعی می­توانند پشتوانه‌ی اخلاق باشند، ولی چون تحسین و تقبیح مربوط به ذات عمل نیست، نمی­توان این نظریه را جزء حسن و قبح ذاتی شمرد، بلکه بهتر است آن را حسن و قبح عقلایی یا عقلی غیرذاتی نامید. منظور از غایت مطلوب، قرب و بعد الهی است که لازمه‌ی آن نیت است تا کمال و معنویت تحقق یابد.  تعریف «کمال و نقص نفسانی» در حقیقت به همان نظریه‌ی «سازگاری با طبع والا» بازمی­گردد. از «تفسیر حسن و قبح به مدح و ذم»  که تنها وصف فعل اختیاری انسان است، تعبیرهای گوناگونی ارائه شده است که عبارتند از: «درستی مدح و ذم»، «حکم به مدح و ذم»، «شایسته‌ی مدح و ذم بودن»،‌ «خود مدح و ذم» و‌ «بناء عقلا بر مدح و ذم». کشش­ها یا دوری‌جویی‌های فطری نیز به همان نظریه‌ی «سازگاری با طبع والا» بازمی­گردند.

در تعریف حسن و قبح باید ملاک‌هایی که کاربرد کلامی و تا حد امکان اخلاقی دارند، مانند سازگاری با طبع والای انسانی، مایه‌ی کمال و نقص نفسانی، کشش‌های فطری و مصالح و اغراض نوعی مورد توجه باشند.


امیر مقامی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده

در اسناد حقوقی اتانازی داوطلبانه، اعم از فعال و انفعالی، با حق بر درمان و حق حیات مرتبط است. به علاوه، آزادی انتخاب مسأله‌ای اساسی در بررسی اخلاقی اتانازی داوطلبانه است. لذا این پرسش اساسی مطرح است که آیا حقوق بشر توسط خود انسان قابل سلب است؟ پاسخ به  این پرسش بحثی در ماهیت حقوق بشر می‌طلبد. در اسناد حقوقی بین‌المللی تصریحی بر جواز اتانازی وجود ندارد، اما می‌توان به کلیت موضوع حق حیات اشاره کرد و این پرسش را مطرح نمود که آیا حق حیات با حق مرگ ملازمه دارد؟  دیوان اروپایی حقوق بشر معتقد است که ممنوعیت نقض حق حیات، مندرج در ماده‌ی ۲ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، به روابط میان افراد با یکدیگر (علاوه بر دولت) نیز تسرّی می‌یابد. اما پرسش بی پاسخ این است که آیا دارنده‌ی حق می‌تواند از حق خود اعراض نماید؟! با تعهد مثبت دولت‌ها برای حمایت از حقوق بنیادین بشر، این انتخاب برای یک دولت مسؤول برای دفاع قابل استناد نخواهد بود. در واقع، قواعد حقوق بشری نیز قواعدی امری هستند؛ برای مثال، ماده‌ی ۹۵۹ قانون مدنی ایران اشعار می‌دارد هیچ کس نمی‌تواند حقوق مدنی را از خود سلب نماید. به علاوه، از نظر مذهبی نیز خودکشی ممنوع است.

در نتیجه، با توجه به امری بودن قواعد حقوق بشر و حکم عقلی مبنی بر درمان بیماری و استناد بر لزوم استفاده از توان انسان، می‌توان مدعی شد حقوق بشر اتانازی داوطلبانه را تجویز نکرده و چه بسا منع نموده است. بنابراین، مبنای حقوقی یا واقعی برای حق انسان نسبت به خود به‌عنوان لایه‌ی سوم حقوق بشر وجود ندارد؛ به‌ویژه در مواردی که استفاده از سایر حقوق به حق بنیادینی چون حق حیات بستگی دارد. باوجود این، پرسش تازه این است که رابطه‌ی حقوق بشر (به‌ویژه حق حیات) با آزادی اراده و انتخاب چیست؟


سید احمد فاطمی تبار،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده

یکی از مباحث مهم در مبانی اخلاق، ارتباط و تعامل میان اخلاق و دین است. این ارتباط در مواردی اهمیت می­یابد که مسائل مشترکی مطرح می­شود که اخلاق و دین با دو رویکرد به آن می­پردازند. مفاهیم جدیدی مانند اخلاق سکولار نتیجه‌ی جداکردن دین و اخلاق بوده است. یکی از دیدگاه‌های معروف در ارتباط اخلاق و دین، دیدگاه «استنتاج اخلاق از دین» یا «نظریه فرمان الهی» است که در این مقاله به طرح و بررسی آن می‌پردازیم.

برای جمع­آوری منابع اسلامی موجود از کتب موجود در کتابخانه‌ی موزه‌ی ملی تاریخ علوم پزشکی تهران و موتورهای جست‌وجوگر سایت­هایی مانند Google و  Yahooبا بهره‌گیری از کلیدواژه­های « اخلاق و دین»، «اسلام» و «نظریه فرمان الهی» بهره گرفتیم.

با نگاهی گذرا به تاریخ بشر، اتحاد هنجارهای اخلاقی با دستورات دینی در بسیاری از جوامع مشهود است.

گفتمان اشاعره و معتزله در زمینه­ی حسن و قبح عقلی افعال از سابقه‌ی دیرین این مسأله در جوامع اسلامی حکایت دارد. نیاز اخلاق به دین می‌تواند مبنایی یا محتوایی باشد. در ارتباط مبنایی می توان از غایات مشترک دین و اخلاق و نیازهای اخلاق به دین نام برد. هدف غایی دین و اخلاق، اصلاح طلب رساندن انسان به کمال واقعی است. اما عقل عرفی در تشخیص ارزش‌های اخلاقی دارای محدودیت‌های ذاتی است و برای رفع آن‌ها نیازمند راهنمایی‌های دین.  بر این مبنا رابطه‌ی اخلاق با دین رابطه‌ی ارگانیکی است, مثل رابطه‌ی ‏تنه با درخت (مبادی تصوری). از طرفی دین درحوزه‌ی گزاره‌های اخلاقی نیز پشتوانه و تبیین‏گر صدق آن‌هاست (مبادی تصدیقی).

انسان برای انجام کارهای اخلاقی و اجتناب ‏از کارهای ضداخلاقی نیازمند تشویق و تنبیه است و دین ‏بهترین وعده‏ها و بدترین وعیدها را به انسان عرضه می‏دارد که خود ضامن اجرای اخلاق است. با رویکرد منطقی (محتوایی)، دو دیدگاه اشاعره و معتزله در «استنتاج اخلاق از دین» وجود دارند. اشاعره قایل به تبعیت اخلاق از دین در همه مواردند و حسن و قبح ذاتی افعال را نمی‌پذیرند, اما معتزله مستقلات عقلیه را پذیرفته ودر این حوزه قایل به استقلال اخلاق از دین اند.

در نتیجه, نظریه‌ی «استنتاج اخلاق از دین» را می‌توان از ابعاد مختلف بررسی کرد. اهداف مشترک باعث پشتیبانی این دو پدیده از یکدیگر می‌شوند. اخلاق مبتنی بر عقل غیر از حوزه‌ی مستقلات عقلیه نیازمند راهنمائی دین است تا فقر ذاتی خویش را در ادراک مفاهیم واقعی اخلاق جبران کند. تأیید دین بر مفاهیم منتج از اخلاق عرفی نوعی ضمانت اجرائی است که با وعده و وعید‌های دین کامل شده، تحقق اجتماعی می‌یابد. از دیدگاه گزاره‌ای نیز میان متکلمان اسلامی ( اشاعره و معتزله) اختلاف نظر است.


سید محمود طباطبایی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده

در آثار به‌جای مانده از اطبای مسلمان، به‌ویژه محمدبن زکریای رازی، نکات مهمی در ارتباط با اخلاق پزشکی
مطرح شده است که می‌توان آن‌ها را در سه بخش عمده مطرح کرد:

۱-رعایت موازین اخلاقی در پرداختن به حرفه‌ی پزشکی: رازی با توجه به نظریات پزشکان برجسته‌ی معاصر و
پیش‌کسوت خود، تأکید زیادی بر ویژگی‌‌های شخصیتی متعددی می‌کند که پزشک باید از آن‌ها برخوردار باشد تا بتواند شایسته‌ی طبابت باشد. به‌عنوان مثال، وارستگی و آراستگی در ظاهر و رفتار، رازداری، پرداختن به مطالعه، خودداری از اتلاف وقت در کار‌های بیهوده و ناشایست، عدم توجه به مادیات و استفاده از طبابت به‌عنوان تجارت، داشتن اعتماد به‌نفس مناسب در هنگام کار و احترام گذاشتن به بیمار، از ویژگی‌‌های پزشک خوب به‌شمار می‌آیند.

۲-رعایت موازین اخلاقی در امور پژوهشی: یکی از ویژگی‌‌هایی که رازی را نسبت به اکثریت پزشکان - و حتی ابن سینا - ممتاز می‌کند، رعایت اخلاق در پژوهش است. رازی، هر جمله و نقل قولی را با ذکر مأخذ می‌آورد و حتی مطالبی را که از مأخذ ناشناخته می‌آورد، تأکید می‌کند که از کتابی با نویسنده‌ی مجهول آورده‌ام.  وی به پزشکانی خرده می‌گیرد که مطالب دیگران را به‌گونه‌ای نقل کرده‌اند که گویی خودشان آن را انجام داده‌اند و می‌گوید که ‌این کار، شایسته‌ی پزشک نیست.

۳- رعایت موازین اخلاقی در امور درمانی: رازی برای هر اقدام درمانی، خود را موظف به رعایت اخلاق، دقت، امانت و احساس تعهد نسبت به بیمار می‌داند. به‌عنوان مثال، تأکید می‌کند که هیچ‌گاه نباید پیش از شناسایی عامل درد، داروهای ضد درد را تجویز کرد، بلکه باید عامل را شناسایی کرده، به اقدام برای زدودن آن پرداخت. در همین راستا تأکید می‌کند که در برخی از موارد پزشکان، درد چشم را با تریاک یا دیگر داروها درمان کرده‌اند که منجر به کوری شده است. هم‌چنین تأکید کرده که زیاده‌روی در مصرف برخی داروهای به‌ظاهر سودمند- هم‌چون زعفران که رنگ رخسار را نیکو می‌گرداند- ممکن است به عوارض وخیم و حتی غیر قابل جبرانی بینجامد. هم‌چنین می‌افزاید که باید از به‌کار بردن داروهای متعدد برای برطرف کردن علامت‌های مختلف خودداری کرد، زیرا ممکن است چند علامت، همگی مربوط به یک عامل باشند و با درمان عامل، همه‌ی آن علایم زدوده شوند.  در اصل مقاله هر کدام از موارد فوق به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.


باقر لاریجانی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده


علی محمدی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده

امکان شبیه‌سازی انسانی پس از ساخت گوسفند مشهور جهانی، دالی، به علت مسائل اخلاقی آن دغدغه‌های فراوانی را در سرتاسر دنیا ایجاد نموده است. صدمات فیزیکی حاصل از دستکاری‌های تخمدان، هسته و رویان و هم‌چنین امکان آسیب‌های روحی - روانی، از جمله نگرانی‌های موجود در این رابطه است.
یکی از مهم‌ترین آسیب‌های روحی - روانی، که بسیار نیز مطرح می‌شود، امکان زوال مفهوم  «فردیت» یا «یگانگی » است. گرچه بطلان فرضیه‌ی « جبرگرایی ژنتیک » ثابت شده است، لیکن در رابطه با شبیه‌سازی و مسأله‌ی هویت ابهاماتی وجود دارد که در این نوشتار ضمن ارائه‌ی دلایلی امکان ورود آسیب‌های روحی - روانی در رابطه با هویت و فردیت به‌خصوص در مسأله‌ی هویت روانی را وارد می‌دانیم.
 با ورود این فناوری بایستی بار دیگر خودمان و هویت‌مان را تعریف نماییم؛ چرا که افراد شبیه‌سازی شده از نظر ژنتیکی دوقلوی همسان فرد دیگری هستند که قبلاً زندگی نموده است و این مسأله ممکن است انتظارات فرد شبیه از زندگی خود را تحت شعاع زندگی فرد اصلی ( دوقلوی پیشین ) قرار دهد. به علاوه این‌که بی‌نظیر بودن ساختار ژنتیکی افراد نه تنها برای خودشان بلکه برای والدین و دیگران نیز حائز اهمیت است با به‌کارگیری این فناوری رعایت نمی‌شود. در نتیجه، نبایستی فناوری شبیه‌سازی را برای ساخت آدمی به‌کار بندیم.


حسین اترک،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده

در رابطه با سقط جنین سه دیدگاه وجود دارد: موافقان آزادی سقط که عمدتاً به اولویت حقوق زن مانند حق تصمیم‌گیری برای تولید مثل، حق کنترل بر بدن خویش، اصل خود- تعیینی زن و عدم تشخص اخلاقی جنین اشاره می‌کنند؛ مخالفان آزادی سقط که به تشخص اخلاقی، انسانیت و حق حیات جنین توسل می‌جویند؛ میانه‌روها که جواز سقط را منوط به اموری چون عدم سلامت و نقص جنین، تأثیر بارداری زن بر سلامت خویش و خانواده و میزان مسؤولیت زن در بارداری منوط می‌کنند. دو مسأله محل نزاع است: اول،‌ آیا جنین انسان است و از چه زمانی یک شخص اخلاقی دارای حقوق انسانی مانند حق حیات می‌شود.  دوم، در تعارض حقوق زن و جنین، کدام‌یک اولویت و تقدم دارد؟ مخالفان سقط، جنین را از زمان‌های اولیه رشد دارای تشخص و حقوق اخلاقی می‌دانند و تشخص اخلاقی را بر اساس رشد بیولوژیکی تفسیر می‌کنند. موافقان سقط، زمان تشخص را به مراحل متاخر تکامل جنین و حتی بعد از تولد موکول می‌کنند و رشد عقلی و روانی جنین را ملاک تشخص قرار می‌دهند. برخی نیز بر فرض انسانیت جنین حقوق مادر را مقدم بر حقوق جنین می‌پندارند. به‌نظر نگارنده، مسأله‌ی اصلی در سقط جنین حق حیات داشتن جنین و تعیین زمان انسان شدن آن است. حق حیات دائر مدار حیات است. جنین از زمانی که اعضای اصلی و رئیسه بدن کامل می‌شوند، یک انسان است و حق حیات دارد و سقط آن جایز نیست مگر برای حفظ جان مادر. قبل از این زمان، سقط مطلقاً جایز است چون جنین انسان نیست.


زهرا هاشمی، محمد جواد مرتضوی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده

در اسلام زندگی انسان به‌قدری ارزش دارد که قرآن کریم نجات جان یک انسان را با نجات جان تمامی انسان‌ها برابر می‌داند. از سوی دیگر، در این مکتب الهی زندگی افراد متعلق به آن‌ها نبوده و جان انسان به‌عنوان امانتی الهی قلمداد می‌شود که حفظ آن از واجبات غیر قابل انکار است.  از جمله مواردی که  اخلاق پزشکی در دنیای مدرن با آن رو به رو شده است، مسأله‌ی خودکشی با همکاری پزشک و اتانازی (Euthanasia) یا همکاری آگاهانه با بیمار در پایان بخشیدن به زندگی پر درد و رنج وی است. دیدگاه‌های فلسفی و اخلاقی ادیان مختلف در خصوص انجام اتانازی متفاوت است. از دیدگاه مکاتب انسان‌محور و غیرالهی، بیمار برای رهایی از درد می‌تواند آگاهانه مرگ خود را انتخاب نماید و بهره‌مندی او از حق مرگ با‌عزت و بی‌درد همانند حق زندگی باعزت است. این باور در بسیاری از موارد اجرای اتانازی یا قتل ترحم‌آمیز را توجیه نموده و آن را قانونی کرده است.  با این وجود، در اکثر کشورها، از منظر دین و قانون، اتانازی امری مطرود به‌شمار می‌آید. انجمن جهانی پزشکی World Medical Association (WMA)  در بیانیه‌ی خود بر اساس سوگندنامه‌ی بقراط،  اتانازی را به هر شکلی محکوم کرده و آن را غیراخلاقی می‌داند. لذا توجه بیش‌تر به مسائل اخلاقی پزشکی یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. این نوشتار با بهره‌گیری از آیات و روایات دیدگاه‌های اسلام را در مورد قتل ترحم‌آمیز تشریح نموده و آن را با دیدگاه‌های اخلاق پزشکی نوین مقایسه می‌نماید.



صفحه ۱ از ۲۸    
اولین
قبلی
۱
...
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به اخلاق و تاریخ پزشکی ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb