روش کار: یک پرسشنامه ۲۶ سؤالی که روایی محتوایی آن با توجه به بررسی متون مورد تأیید بوده و پایایی آن نیز در حد قابل قبولی بود (آلفا کرونباخ ۹۲/۰)، به فارسی ترجمه شد. پرسشنامه بین یک نمونه متوالی متشکل از ۳۵۰ پرستار که در چهار بیمارستان آموزشی شهر کرمان کار می کردند توزیع شد. ۳۰۲ نفر این پرسشنامه را تکمیل نمودند. تمام پرسشنامه ها بدون نام بود.
بحث و نتیجه گیری: بیش تر افراد (۷۶%) موًنث بودند. میانگین سنی افراد (۵/ ۸±)۴/ ۳۲ بود. پاسخ به عبارت "همیشه" بیش از همه در جواب گویه "مسوؤلم کسی است که می توانم به او اعتماد کنم" و کمتر از همه در پاسخ به گویه "در این بیمارستان پرستاران به خوبی حمایت شده و به آن ها احترام گذاشته می شود" دیده شد. از بین ۵ حیطه تشکیل دهنده پرسشنامه، بیش ترین نمره مربوط به مدیران (پرستاری) و کم ترین نمره مربوط به بیمارستان بود. تفاوت معنی داری در مجموع نمرات پرسشنامه بر حسب متغیرهای زمینه ای ( سن، جنس، میزان تحصیلات، وضعیت استخدامی و بیمارستان ها) وجود نداشت. با توجه به تأثیر قابل توجه فرهنگ سازمانی بر عملکرد پرستاران، به نظر می رسد که بعضی جنبه های فرهنگ سازمانی بیمارستان های آموزشی به ویژه در مواردی که مربوط به پزشکان و مدیران سطح بالا است، نیاز به ارتقا دارند.
روش کار: جهت تدوین دستورالعملهای لازم برای اجرایی کردن کدهای اخلاق پزشکی در حیطههای مختلف مدیریتی و اجرایی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی علوم پزشکی، یک کارگاه ۲ روزه با حضور شرکت کنندگانی از دانشگاههای علوم پزشکی تیپ ۱، ۹ دانشگاه دارای مراکز تحقیقاتی، انستیتو پاستور، شبکههای تحقیقاتی مولکولی و سلولهای بنیادی و در نهایت اعضای کمیته کشوری اخلاق در پژوهش ترتیب داده شد.
بحث و نتیجه گیری: اعضای شرکت کننده با توجه به نوع تخصص و حوزه مدیریتی به ۵ کار گروه تقسیم شده، نسبت به تدوین شرح وظایف اقدام کردند. این ۵ کار گروه شامل: ۱) شرح وظایف کمیته اخلاق در پژوهش در دانشگاهها، ۲) شرح وظایف معاونان و مدیران پژوهشی دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی علوم پزشکی، ۳) شرح وظایف اساتید راهنما، مجری طرح، مدیر و معاون پژوهشی گروه و شورای پژوهشی گروه، ۴) شرح وظایف کمیته روابط بینالملل دانشگاهها و ۵) شرح وظایف کمیته انتشارات بودند. با توجه به اهمیت رعایت اخلاق پزشکی و دخالت عوامل محیطی، جامعه شناختی، فرهنگ بومی هر منطقه و امکانات اجرایی موجود، اجرایی کردن کدها نیازمند همکاری جمعی و عزم ملی محققین، دست اندرکاران امر پژوهش و مدیریت کلان کشور میباشد.
روش کار: برای نگارش این مقاله، از کتاب ها و مقالات مرتبط در این زمینه استفاده شد. مقالات مرتبط از طریق جست وجو با استفاده از کلمات کلیدی لوبوتومی، اجبار به درمان مجرمین و اخلاق یافت شد.
بحث و نتیجه گیری: مطالعه چند پرونده معروف مربوط به جراحی لوبوتومی روشن می سازد که این درمان آثار زیان باری به دنبال داشته، اخلاق پزشکی و حقوق، چنین درمانی را با رضایت و یا حتی بدون رضایت و تنها به استناد رعایت مصلحت جامعه و بیمار روا نمی دانند.
در این مطالعه با بیست پزشک متخصص در گروههای تخصصی نفرولوژی, هماتولوژی, بیهوشی, نورولوژی, جراحی عمومی, جراحی اعصاب و رادیوتراپی که بیشتر در حیطهی کاری خود با بیماران ترمینال مواجه بودند مصاحبهی عمیق انجام داده و نظر آنها را راجع به بیماران ترمینال جویا شدیم. سپس نظرات آنها جمعبندی و سعی در نتیجهگیری شد.
بر مبنای مصاحبههایی که انجام شده است مشخص شد که متخصصان مورد سؤال واقع شده، گرچه تعریف واحدی از بیماری ترمینال نداشته و بعضاً تعاریف آنها با تعاریف کتب اخلاق پزشکی مغایرت دارد, ولی بهنظر آنها در اطلاعرسانی و تصمیمگیری راجع به بیمار ترمینال، مهمترین عامل تأثیرگذار خانواده بوده و تمایلات پزشک و تشخیص او برای انجام یا قطع اقدامات حیات بخش نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. این طرز برخورد با بیمار ترمینال گرچه با اتونومی بیمار, مطابق آنچه در ادبیات غربی اخلاق پزشکی نامیده میشود مغایرت دارد, در یک مدل اخلاقی که عمدتاً در جوامع شرقی دنبال میگردد میگنجد. بهنظر میرسد در این روش برخورد، بیشتر تبعات قانونی اقدام و تعامل با بازماندگان فرد بیمار و اصول سودرسانی و عدم ضرررسانی مورد توجه بوده و اصل اتونومی از اهمیت کمتری برخوردار باشد. با قبول این روش برخورد، دیگر جایی برای مطرح کردن روش مراقبت پیشرو advanced care management باقی نمیماند.
برای جمعآوری منابع موجود از منابع معتبر کتب اسلامی و کتب موجود در کتابخانهی موزهی ملی تاریخ علوم پزشکی تهران و موتورهای جستوجوگر سایتهایی مانند Google ، Iran Medex ،Yahoo استفاده شد.
با بررسی متون، معانی متفاوتی برای حسن و قبح بهدست میآیند که عبارتند از: «سازگاری و ناسازگاری باطبع»، «موافقت با اغراض و مصالح»، «کمال و نقص نفسانی»، «تفسیر حسن و قبح به مدح و ذم» و «کششهای فطری». طبع انسانی به دو نوع حیوانی و والا قابل تقسیم است. طبع حیوانی انسان نمیتواند ملاک بازشناسی فعل اخلاقی باشد، ولی انسانها در قلمرو تمایلات روحانی مشترک هستند. با تعریف طبع والا حسن و من علوی قابل اثبات نیست، مگر آنکه حسن آن را بدیهی بدانیم. اغراض نیز به اغراض شخصی، اغراض نوعی و اغراض مطلوب قابل تقسیماند. اغراض شخصی مایهی هرج و مرج نظام اخلاقی میشوند. اغراض نوعی میتوانند پشتوانهی اخلاق باشند، ولی چون تحسین و تقبیح مربوط به ذات عمل نیست، نمیتوان این نظریه را جزء حسن و قبح ذاتی شمرد، بلکه بهتر است آن را حسن و قبح عقلایی یا عقلی غیرذاتی نامید. منظور از غایت مطلوب، قرب و بعد الهی است که لازمهی آن نیت است تا کمال و معنویت تحقق یابد. تعریف «کمال و نقص نفسانی» در حقیقت به همان نظریهی «سازگاری با طبع والا» بازمیگردد. از «تفسیر حسن و قبح به مدح و ذم» که تنها وصف فعل اختیاری انسان است، تعبیرهای گوناگونی ارائه شده است که عبارتند از: «درستی مدح و ذم»، «حکم به مدح و ذم»، «شایستهی مدح و ذم بودن»، «خود مدح و ذم» و «بناء عقلا بر مدح و ذم». کششها یا دوریجوییهای فطری نیز به همان نظریهی «سازگاری با طبع والا» بازمیگردند.
در تعریف حسن و قبح باید ملاکهایی که کاربرد کلامی و تا حد امکان اخلاقی دارند، مانند سازگاری با طبع والای انسانی، مایهی کمال و نقص نفسانی، کششهای فطری و مصالح و اغراض نوعی مورد توجه باشند.
در نتیجه، با توجه به امری بودن قواعد حقوق بشر و حکم عقلی مبنی بر درمان بیماری و استناد بر لزوم استفاده از توان انسان، میتوان مدعی شد حقوق بشر اتانازی داوطلبانه را تجویز نکرده و چه بسا منع نموده است. بنابراین، مبنای حقوقی یا واقعی برای حق انسان نسبت به خود بهعنوان لایهی سوم حقوق بشر وجود ندارد؛ بهویژه در مواردی که استفاده از سایر حقوق به حق بنیادینی چون حق حیات بستگی دارد. باوجود این، پرسش تازه این است که رابطهی حقوق بشر (بهویژه حق حیات) با آزادی اراده و انتخاب چیست؟
برای جمعآوری منابع اسلامی موجود از کتب موجود در کتابخانهی موزهی ملی تاریخ علوم پزشکی تهران و موتورهای جستوجوگر سایتهایی مانند Google و Yahooبا بهرهگیری از کلیدواژههای « اخلاق و دین»، «اسلام» و «نظریه فرمان الهی» بهره گرفتیم.
با نگاهی گذرا به تاریخ بشر، اتحاد هنجارهای اخلاقی با دستورات دینی در بسیاری از جوامع مشهود است.
گفتمان اشاعره و معتزله در زمینهی حسن و قبح عقلی افعال از سابقهی دیرین این مسأله در جوامع اسلامی حکایت دارد. نیاز اخلاق به دین میتواند مبنایی یا محتوایی باشد. در ارتباط مبنایی می توان از غایات مشترک دین و اخلاق و نیازهای اخلاق به دین نام برد. هدف غایی دین و اخلاق، اصلاح طلب رساندن انسان به کمال واقعی است. اما عقل عرفی در تشخیص ارزشهای اخلاقی دارای محدودیتهای ذاتی است و برای رفع آنها نیازمند راهنماییهای دین. بر این مبنا رابطهی اخلاق با دین رابطهی ارگانیکی است, مثل رابطهی تنه با درخت (مبادی تصوری). از طرفی دین درحوزهی گزارههای اخلاقی نیز پشتوانه و تبیینگر صدق آنهاست (مبادی تصدیقی).
انسان برای انجام کارهای اخلاقی و اجتناب از کارهای ضداخلاقی نیازمند تشویق و تنبیه است و دین بهترین وعدهها و بدترین وعیدها را به انسان عرضه میدارد که خود ضامن اجرای اخلاق است. با رویکرد منطقی (محتوایی)، دو دیدگاه اشاعره و معتزله در «استنتاج اخلاق از دین» وجود دارند. اشاعره قایل به تبعیت اخلاق از دین در همه مواردند و حسن و قبح ذاتی افعال را نمیپذیرند, اما معتزله مستقلات عقلیه را پذیرفته ودر این حوزه قایل به استقلال اخلاق از دین اند.
در نتیجه, نظریهی «استنتاج اخلاق از دین» را میتوان از ابعاد مختلف بررسی کرد. اهداف مشترک باعث پشتیبانی این دو پدیده از یکدیگر میشوند. اخلاق مبتنی بر عقل غیر از حوزهی مستقلات عقلیه نیازمند راهنمائی دین است تا فقر ذاتی خویش را در ادراک مفاهیم واقعی اخلاق جبران کند. تأیید دین بر مفاهیم منتج از اخلاق عرفی نوعی ضمانت اجرائی است که با وعده و وعیدهای دین کامل شده، تحقق اجتماعی مییابد. از دیدگاه گزارهای نیز میان متکلمان اسلامی ( اشاعره و معتزله) اختلاف نظر است.
۱-رعایت موازین اخلاقی در پرداختن به حرفهی پزشکی: رازی با توجه به نظریات پزشکان برجستهی معاصر و
پیشکسوت خود، تأکید زیادی بر ویژگیهای شخصیتی متعددی میکند که پزشک باید از آنها برخوردار باشد تا بتواند شایستهی طبابت باشد. بهعنوان مثال، وارستگی و آراستگی در ظاهر و رفتار، رازداری، پرداختن به مطالعه، خودداری از اتلاف وقت در کارهای بیهوده و ناشایست، عدم توجه به مادیات و استفاده از طبابت بهعنوان تجارت، داشتن اعتماد بهنفس مناسب در هنگام کار و احترام گذاشتن به بیمار، از ویژگیهای پزشک خوب بهشمار میآیند.
۲-رعایت موازین اخلاقی در امور پژوهشی: یکی از ویژگیهایی که رازی را نسبت به اکثریت پزشکان - و حتی ابن سینا - ممتاز میکند، رعایت اخلاق در پژوهش است. رازی، هر جمله و نقل قولی را با ذکر مأخذ میآورد و حتی مطالبی را که از مأخذ ناشناخته میآورد، تأکید میکند که از کتابی با نویسندهی مجهول آوردهام. وی به پزشکانی خرده میگیرد که مطالب دیگران را بهگونهای نقل کردهاند که گویی خودشان آن را انجام دادهاند و میگوید که این کار، شایستهی پزشک نیست.
۳- رعایت موازین اخلاقی در امور درمانی: رازی برای هر اقدام درمانی، خود را موظف به رعایت اخلاق، دقت، امانت و احساس تعهد نسبت به بیمار میداند. بهعنوان مثال، تأکید میکند که هیچگاه نباید پیش از شناسایی عامل درد، داروهای ضد درد را تجویز کرد، بلکه باید عامل را شناسایی کرده، به اقدام برای زدودن آن پرداخت. در همین راستا تأکید میکند که در برخی از موارد پزشکان، درد چشم را با تریاک یا دیگر داروها درمان کردهاند که منجر به کوری شده است. همچنین تأکید کرده که زیادهروی در مصرف برخی داروهای بهظاهر سودمند- همچون زعفران که رنگ رخسار را نیکو میگرداند- ممکن است به عوارض وخیم و حتی غیر قابل جبرانی بینجامد. همچنین میافزاید که باید از بهکار بردن داروهای متعدد برای برطرف کردن علامتهای مختلف خودداری کرد، زیرا ممکن است چند علامت، همگی مربوط به یک عامل باشند و با درمان عامل، همهی آن علایم زدوده شوند. در اصل مقاله هر کدام از موارد فوق به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به اخلاق و تاریخ پزشکی ایران میباشد.
طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق
© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by: Yektaweb