«دفاع از خود» در برابر تهدیدات از حقوق اخلاقی هر شخص است. بر مبنای همین حق اخلاقی، شخص میتواند در برابر کسی که جان او را تهدید میکند از خود دفاع کند؛ هر چند که منجر به مرگ آن فرد شود. این اصل یکی از پرکاربردترین اصول اخلاقی در مباحث مربوط به اخلاق جنگ و کشتن است؛ اما با این حال، فیلسوفان اخلاق به مناسبتهای مختلف نیز در موضوعات دیگر از این اصل اخلاقی یاد کردهاند، از جمله جواز سقط جنین در موارد تعارض جان مادر و جنین. Judith Thomson، اولین فیلسوف اخلاقی است که در مقاله معروف و تأثیرگذار خود با عنوان «دفاع از سقط جنین» با تمسک به همین اصل اخلاقی به دفاع از سقط جنین در این مورد میپردازد. Thomson در تقسیمی بیسابقه بارداری را به دو نوع، بارداری خواسته و ناخواسته، تقسیم میکند و در بارداری خواسته در مواردی که جان مادر از سوی جنین در معرض خطر باشد حکم به جواز سقط جنین میکند و در همین رابطه، جواز یا عدم جواز دخالت شخص ثالث در انجام سقط جنین را نیز مطرح کرده است. شیوه استدلال او انتقادات فراوانی را به دنبال داشته است؛ حتی کسانی که موافق اصل ادعای او هستند نیز اشکالاتی به وی وارد کردهاند و تمسک Thomson به اصل «دفاع از خود» را بیربط به این موضوع دانستهاند. در این مقاله به لحاظ اخلاقی، مدعای Thomson درباره جواز سقط جنین در بارداری خواسته، در مواردی که جان مادر در معرض خطر است، با تمسک به اصل «دفاع از خود» و نیز جواز دخالت شخص ثالث بررسی و نقد خواهد شد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |