جلد 10 - سال 1396                   جلد 10 - سال 1396 صفحات 210-198 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- گروه حقوق، دانشکده حقوق، دانشگاه مفید، قم، ایران
2- گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه مفید، قم، ایران ، fatemeh.h240@yahoo.com
چکیده:   (4552 مشاهده)
بیماران مبتلا به یک بیماری پیشرفته، پیش‌رونده و لاعلاج یا صعب‌العلاج، به‌تدریج در وضعیتی قرار می‌گیرند که اقدامات درمانی، نتیجه‌ای در بهبود وضعیت و تجدید سلامتی آن‌ها ندارد و به‌تدریج، در آستانه‌ی مرگ قرار می‌گیرند. در این دوران، مراقبت‌هایی به بیمار ارائه می‌شود که به مراقبت‌های پایان حیات معروف‌اند. این مراقبت‌ها شامل درمان‌های طولانی‌کننده و نگه‌دارنده‌ی حیات بیمار و مراقبت‌های تسکینی می‌شوند. درمان‌های نگه‌دارنده‌ی حیات، زندگی بیمار را معمولاً، قدری طولانی‌تر می‌کنند؛ اما رنجی بسیار بر او تحمیل می‌شود؛ درحالی‌که، در مراقبت‌های تسکینی، بیمار احتمالاً مدتی کوتاه‌تر زنده می‌ماند؛ اما کمتر رنج می‌کشد. اکنون این سؤال مطرح است که آیا بیمار می‌تواند بین این دو شیوه، یکی را برگزیند؟ بیشتر فقها با توجه به قاعده‌ی «لزوم حفظ نفس»، معتقدند بیمار نمی‌تواند شیوه‌ی نخست یعنی درمان‌های نگه‌دارنده‌ی حیات را رد کند. این مقاله ابتدا به بررسی ادله‌ی قاعده‌ی لزوم حفظ نفس پرداخته و با تبیین دیدگاه فقها درباره‌ی انتخاب میان این مراقبت‌ها، اثبات می‌کند علی‌رغم پذیرفتن قاعده‌ی لزوم حفظ نفس، این قاعده محکوم به ادله‌ی «لاضرر و لاحرج» بوده و همچنین، به‌واسطه‌ی قاعده‌ی «سلطنت» تخصیص‌پذیر است؛ هرچند می‌توان قائل شد که با توجه به ادله‌ی قاعده‌ی لزوم حفظ نفس، بیمارانی که در این مرحله قرار می‌گیرند، تخصصاً از موضوع قاعده خارج‌اند.
متن کامل [PDF 3556 kb]   (1320 دریافت)    
نوع مطالعه: مروری | موضوع مقاله: اخلاق در پژوهش
دریافت: 1396/9/7 | پذیرش: 1396/11/1 | انتشار: 1396/12/26

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.