1- فلسفه دانشگاه تبریز
2-
چکیده: (12197 مشاهده)
در این مقاله در پی آنیم تا مفهومی از مفاهیم بنیادی پزشکی را مورد بررسی و پژوهش فلسفی قرار دهیم. معمولاً هدف از چنین مطالعاتی که در حوزهی مطالعات فلسفهی پزشکی جای میگیرند، ایجاد تصوری واضح و متمایز از اصول فلسفی پزشکی است تا عمل پزشک را بر اساس درکی روشن از بنیادهای دانش خویش تنظیم کند. در این مقاله مفهوم علیت در پزشکی را با رویکرد فلسفی و تحلیل تاریخی مورد ارزیابی قرار میدهیم و در پی آن هستیم تا محوریت چنین مفهومی را در تصمیمگیریهای بالینی به وضوح برسانیم. پزشکی بهعنوان یک شاخهی علمی دانشگاهی در پی فهم بیماریها و کشف علت آنها و رفع بیماری و برقراری سلامت فردی و اجتماعی است. بهطور کلی، در عالم پزشکی با چهار الگوی کلی (پارادایم) و معادل با آن، چهار تعریف و رویکرد درباب مفهوم علیت مواجهایم. همچنین، متناظر با پارادایمهای چهارگانه، با اندیشههای فلسفی فلاسفهی مدرن از عقلگرایان و تجربهگرایان و فلاسفهی پستمدرن مواجه هستیم.
پارادایم بقراطی با نمایندگانی چون بقراط، ابن سینا و جالینوس، نخستین پارادایم در دانش پزشکی بود که تفکر واقعگرایانه و عقلگرایانه-ای را در باب مفهوم علیت پیشفرض میگرفت. پارادایم زیستپزشکی با رویکردی شبیه به موضع پوزیتیویستهای منطقی علیت را مفهومی واقعی میداند که مصادیق آن نه از طریق عقل که از راه تجربه اثباتپذیر است. در درون این پارادایم رویکرد ابطالگرایانهی مکتب انتقادی بالینی مورد توجه ویژهای است که در آن علیت نه مفهومی واقعی و ضروری در خارج که مفهومی ذهنی و غیرقابل اثبات است که از طریق تجربهی تداعیهای مبتنی بر تقارن، تکرار و آمار بهدست میآید. در پارادایم پستمدرن - هرمنوتیکی بحث از علیت علمی و مباحث زیستی و مکانیکی جای خود را به بحث اخلاقی در باب انسانی که دارای شأن اخلاقی و فهمانی است میدهد و به این ترتیب بحث از علیت در حاشیه قرار گرفته و موضوعیت خود را از دست میدهد.
نوع مطالعه:
مروری |
موضوع مقاله:
اخلاق بالینی دریافت: 1392/5/13 | پذیرش: 1392/6/17 | انتشار: 1392/6/17